English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
brush pressure فشار زغال
Other Matches
huckleberry درخت زغال اخته زغال اخته
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
brush زغال
brushes زغال
litho crayon زغال
charry زغال
coal زغال
charr زغال
coal heaver زغال کش
lead of brush پیشرفتن زغال
grounding brush زغال زمین
gleed زغال سرخ
coal dust خاکه زغال
charred زغال مانند
battery carbon زغال باتری
dogberry زغال اخته
pilot brush زغال راهنما
charwoman زغال فروش
charwomen زغال فروش
sugar carbon زغال قند
lignite زغال قهوهای
positive brush زغال مثبت
coke زغال کوک
cokes زغال کوک
whort زغال اخته
whortle زغال اخته
coal زغال سنگ
coal زغال کردن
bituminous coal زغال قیری
brush contact loss افت زغال
pig tail of brush سیم زغال
brush ring حلقه زغال
brush rocker فنر زغال
brush yoke یوغ زغال
powdered charcoal خاکه زغال
collector brush زغال گرداور
carbon brush زغال کربنی
coaler زغال سنگ کش
coal bed رگه زغال
coal whipper زغال کش کشتی
charry زغال مانند
charcoal زغال چوب
brush pig tail سیم زغال
coal hole زغال دان
negative brush زغال منفی
brush holder پایه زغال
brush lag پس رفتن زغال
lag of brush پس رفتن زغال
clutch pilot bearing زغال کلاچ
coke زغال سنگ سوخته
coke تبدیل به زغال کردن
charr تبدیل به زغال کردن
red coals زغال سرخ یا تابیده
char نیمسوز شدن زغال
char جسم زغال برگشتن
charring نیمسوز شدن زغال
charring جسم زغال برگشتن
chars نیمسوز شدن زغال
coal field کان زغال سنگ
chars جسم زغال برگشتن
gauze brush زغال توری شکل
third brush generator دینام با زغال اضافی
coal field ناحیه زغال خیز
third brush regulation تنظیم با زغال اضافی
cokes زغال سنگ سوخته
cinders زغال نیم سوز
brush lead پیش رفتن زغال
briquet خاک زغال قالبی
briquette خاک زغال قالبی
bituminous coal زغال سنگ چاق
decarbonize زغال چیزی را گرفتن
blind coal زغال سنگ بی شعله
decarbonate زغال چیزی را گرفتن
cinder زغال نیم سوز
brush friction loss اتلاف مالشی زغال
cokes تبدیل به زغال کردن
coal gas گاز زغال سنگ
coal measures طبقات زغال خیز
coal tar قطران زغال سنگ
coald pit کود زغال سنگ
coaly زغال سنگ دار
coal pit محل زغال سازی
peatery معدن زغال سنگ
cornel tree درخت زغال اخته
zinc carbon cell پیل روی- زغال
ember خاکه زغال نیمسوز
embers خاکه زغال نیمسوز
breeze-block خاکه زغال نیمه سوز
cornaceous وابسته بخانواده زغال اخته
benzole فراورده قیر زغال سنگ
chauldron پیمانه زغال برابر1296 لیتر
blueberries قره قاط زغال اخته
coaler وسیله حمل زغال سنگ
stone coal زغال سنگ خشک یا خالص
lignite زغال سنگ چوب نما
fat coal زغال سنگ قیرداریاچربی دار
blueberry قره قاط زغال اخته
keel کشتی زغال کش عوارض بندری
flyash خاکستر حاصل از زغال سنگ
keels کشتی زغال کش عوارض بندری
goal predicates blackness زغال از سیاهی خبر میدهد
hewer کارگر معدن زغال سنگ
dogwood زغال اخته سیاه توسه
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
exhaustable resources زغال سنگ و سایر مواد کانی
cornelian عقیق جگری درخت زغال اخته
he had a good supply of coal زغال سنگ کافی ذخیره کرده
poudrette کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
hutch نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
duff سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
hutches نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
anthracite زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
peaty دارای زغال سنگ نارس مانندزغال نارس
chars تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
charring تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
char تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
stresses فشار
push فشار
zips فشار
pressor فشار زا
zipping فشار
tensions فشار
zipped فشار
stroke فشار با پا
pressure curve خم فشار
stressing فشار
stress فشار
atmosphere فشار جو
water pressure فشار اب
constraint فشار
hydraulic pressure فشار اب
atmospheres فشار جو
violence فشار
pressing فشار
thrust فشار
isobare هم فشار
barometric pressure فشار جو
impact فشار
weight فشار
ice push فشار یخ
impacts فشار
back pressure پی فشار
compression فشار
fantod فشار
back iron بن فشار
isopiestic هم فشار
pressure vessel فشار
thrusting فشار
low pressure فشار کم
distraint فشار
thrusts فشار
tension فشار
zip فشار
line of thrust خط فشار
total pressure فشار کل
atmospheric pressure فشار جو
pressure فشار
stroked فشار با پا
pressured فشار
pushed فشار
strokes فشار با پا
exertions فشار
exertion فشار
brunt فشار
growing pains فشار
pushes فشار
presses فشار
isobar هم فشار
isobars تک فشار
isobars هم فشار
isobar تک فشار
stroking فشار با پا
pressuring فشار
sense of pressure حس فشار
pressure sense حس فشار
bunt فشار با سر
strain فشار
strains فشار
press فشار
pressures فشار
deflationary pressure فشار ضدتورمی
eyestrain فشار باصره
external pressure فشار برونی
drag mark محل فشار
constant pressure فشار ثابت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com