Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
drilling thrust
فشار محوری مته کاری
Other Matches
thrusting
فشار محوری
end thrust
فشار محوری
thrusts
فشار محوری
thrust
فشار محوری
axial compression
فشار محوری
axial thrust
فشار محوری
triaxial compression test
ازمایش فشار سه محوری
double thrust ball bearing
بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double thrust bearing
یاطاقان با فشار محوری دوبل
axial position
حالت محوری قرارگاه محوری
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pivotal
محوری
monaxial
یک محوری
rotates
محوری
axial
محوری
rotated
محوری
rotate
محوری
triaxial
سه محوری
axile
محوری
adaxial
محوری
uniaxial
یک محوری
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
xenocentrism
بیگانه محوری
axial vector
بردار محوری
axisymmetric
متقارن محوری
orbital overlap
همپوشانی محوری
pluriaxial
چند محوری
axial flow impulse turbine
توربین محوری
axially symmetric
متقارن محوری
axial runout
ضربه محوری
axial section
برش محوری
axially parallel
در راستای محوری
axial stress
تنش محوری
axial runout
شوک محوری
axial flow turbine
توربین محوری
triaxial shear test
ازمایش سه محوری
axial thrust
بار محوری
nutation
رقص محوری
axial rake angle
زاویه محوری
axial load
بار محوری
axial runout
رانش محوری
pivoting window
پنجره محوری
uniaxial bending
خمش یک محوری
trochoid
محوری فرفرهای
uniaxial force
نیروی تک محوری
axial ligation
لیگاندپوشی محوری
axial position
وضعیت محوری
axially parallel
موازی محوری
axial flow
جریان محوری
axial bond
پیوند محوری
sociocentrism
جامعه- محوری
anthropocentrism
انسان محوری
egocentricity
خود محوری
compass swing
چرخش خط محوری
egocentricism
خود محوری
armature end play
بازی محوری ارمیچر
uniaxial
دارای یک محور یک محوری
axial mining
مین گذاری محوری
angular contact thrust ball bearing
بلبرینگ طولی محوری
axial rotation symmerty
تقارن چرخشی محوری
thrusts
بار محوری ضربه
radial
محوری مربوط به رادیو
offset distance
فاصله برون محوری
axial feed method
روش تغذیه محوری
triaxial deformation
تغییر شکل سه محوری
thrusting
بار محوری ضربه
shaft extension
قسمت الحاقی محوری
radials
محوری مربوط به رادیو
thrust
بار محوری ضربه
cylinder roller thrust bearing
یاطاقان غلطکی محوری
pivot journal
یاطاقان گرد محوری
tog method
روش دیدبانی محوری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
buttress centres
فاصله محوری پشت بندها
parataxic mode
شیوه ادراکی خود- محوری
rotation about ...
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
rachis
اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
end play
حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
sympodium
منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
reverse flow engine
توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
z axis
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
ornithopter
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
axil
گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
glid
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
tilt and swivel
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
pure bending
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
drilling pattern
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
axis
مهره دوم گردن مهره محوری
plumbery
سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics
موزاییک کاری معرق معرق کاری
tension
فشار
sense of pressure
حس فشار
tensions
فشار
compression
فشار
pressor
فشار زا
pressuring
فشار
fantod
فشار
pressures
فشار
pushes
فشار
growing pains
فشار
brunt
فشار
exertion
فشار
exertions
فشار
isobar
هم فشار
total pressure
فشار کل
isobar
تک فشار
isobars
هم فشار
pressure
فشار
pressure curve
خم فشار
pressured
فشار
push
فشار
pressure sense
حس فشار
pushed
فشار
isobars
تک فشار
atmospheric pressure
فشار جو
press
فشار
thrusting
فشار
isobare
هم فشار
thrust
فشار
weight
فشار
isopiestic
هم فشار
zips
فشار
violence
فشار
low pressure
فشار کم
constraint
فشار
barometric pressure
فشار جو
bunt
فشار با سر
distraint
فشار
strain
فشار
ice push
فشار یخ
thrusts
فشار
strains
فشار
zip
فشار
zipped
فشار
zipping
فشار
atmospheres
فشار جو
strokes
فشار با پا
stroking
فشار با پا
pressure vessel
فشار
line of thrust
خط فشار
hydraulic pressure
فشار اب
back pressure
پی فشار
back iron
بن فشار
impact
فشار
stroked
فشار با پا
impacts
فشار
stresses
فشار
stroke
فشار با پا
presses
فشار
stress
فشار
atmosphere
فشار جو
stressing
فشار
pressing
فشار
water pressure
فشار اب
isobar surface
سطح هم فشار
pressure curve
منحنی فشار
lateral pressure
فشار جانبی
pressure face
سمت فشار
kinetic pressure
فشار سینتیک
hydrostatic
مربوط به فشار اب
hydrostatic pressure
فشار عمق
pinches
فشار دادن
pressure drop
افت فشار
hydrostatic pressure
فشار ایستائی
overlaid
فشار اوردن
hydrostatic pressure
فشار ایستابی
hydrostatic pressure
فشار عمق اب
pressure gradient
گرادیان فشار
internal pressure
فشار درونی
pressure wave
موج فشار
impaction
فشار سخت
flux density
تراکم فشار
pulse pressure
فشار نبض
increase of pressure
افزایش فشار
pushed
فشار دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com