Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
Other Matches
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
blow in doors
دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
cabin altitude
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
cut-out
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-outs
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
absolute pressure
فشار مطلق
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
bilge
بالا بردن فشار داخل خن
aneroid
فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
differential pressure
اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
cabin pressure altimeter
ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
webbing
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
pitot tube
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
back pressure turbine
توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
replenishing phase
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
pressure cabin
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
absolute ceiling
حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
azimuth deviation
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
cabin crew
کارکن کابین
[هواپیما]
aircraft control unit
کابین کنترل هواپیما
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
muffs
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
internal power
توانی که داخل هواپیما تولیدمیشود
uplift
سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
uplifts
سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
pressure sense
حس فشار
pressures
فشار
violence
فشار
pressuring
فشار
sense of pressure
حس فشار
atmosphere
فشار جو
atmospheres
فشار جو
isobars
تک فشار
push
فشار
zip
فشار
growing pains
فشار
brunt
فشار
water pressure
فشار اب
exertion
فشار
exertions
فشار
zipped
فشار
zipping
فشار
thrusting
فشار
pushed
فشار
fantod
فشار
tensions
فشار
pushes
فشار
thrusts
فشار
pressure curve
خم فشار
zips
فشار
isobar
هم فشار
thrust
فشار
tension
فشار
pressured
فشار
pressure vessel
فشار
isobar
تک فشار
isobars
هم فشار
distraint
فشار
ice push
فشار یخ
pressure
فشار
barometric pressure
فشار جو
presses
فشار
pressing
فشار
stressing
فشار
line of thrust
خط فشار
atmospheric pressure
فشار جو
impact
فشار
hydraulic pressure
فشار اب
stresses
فشار
low pressure
فشار کم
impacts
فشار
stroke
فشار با پا
back iron
بن فشار
back pressure
پی فشار
stress
فشار
isopiestic
هم فشار
isobare
هم فشار
strain
فشار
strains
فشار
constraint
فشار
pressor
فشار زا
press
فشار
compression
فشار
weight
فشار
total pressure
فشار کل
stroking
فشار با پا
stroked
فشار با پا
bunt
فشار با سر
strokes
فشار با پا
high tension
فشار قوی
hustle
فشار دادن
hustle
فشار زور
sound pressure
فشار صوت
pressure head
ارتفاع فشار
pressure gaverner
ناطم فشار
voltages
فشار الکتریکی
static pressure
فشار ایستایی
static head
فشار ایستایی
impaction
فشار سخت
pressure hull
بدنه ضد فشار
voltage
فشار الکتریکی
pressure gradient
گرادیان فشار
starting pressure
فشار استارت
soil strain
فشار زمین
low pressure
فشار خفیف
pressure wave
موج فشار
bar
واحد فشار
hydrostatic pressure
فشار ایستائی
bars
واحد فشار
pressure transducer
مبدل فشار
pressure tendency
گرایش فشار
hydrostatic
مربوط به فشار اب
pressure surface
سطح فشار
hydrostatic pressure
فشار عمق اب
hydrostatic pressure
فشار عمق
hydraulic pressure
فشار هیدرولیکی
pulse pressure
فشار نبض
radiation pressure
فشار تشعشع
social pressure
فشار اجتماعی
simple compression
فشار ساده
pressure of speech
فشار تکلم
set forward
فشار پیشروی
high tension magneto
مگنت پر فشار
high-tension
فشار قوی
restrainer
فشار دهنده
impact pressure
فشار اصابت
reservoir pressure
فشار مخزن
standard atmospheric pressure
فشار متعارفی جو
reduced pressure
فشار کاهیده
hydrostatic pressure
فشار ایستابی
measuring voltage
فشار سنجش
low pressure
منطقه کم فشار
indicator
فشار سنج
partial pressure
فشار جزیی
low potential system
دستگاه کم فشار
low potential
فشار ضعیف
low air pressure
فشار هوای کم
loss of pressure
افت فشار
longitudinal compression
فشار طولی
lateral pressure
فشار جانبی
piezometry
فشار سنجی
piston pressure
فشار پیستون
kinetic pressure
فشار سینتیک
platen
اهن فشار
pressured
فشار هوا
pushing
فشار دادن
isobar surface
سطح هم فشار
internal pressure
فشار درونی
partial pressure
فشار جزئی
overlaid
فشار اوردن
low tension
فشار ضعیف
manometer
فشار سنج
manifold pressure
فشار گازگاه
molding pressure
فشار قالب
molding pressure
فشار پرس
oppression
فشار افسردگی
load
فشار مسئولیت
load
بار فشار
loads
فشار مسئولیت
loads
بار فشار
low voltage line
خط فشار ضعیف
osmotic pressure
فشار اسمزی
overpressure
فشار بیش از حد
overvoltage
فشار زیاد
overvoltage
ازدیاد فشار
low voltage
فشار ضعیف
low tension magneto
مگنت کم فشار
blood pressure
فشار خون
pressure groups
گروه فشار
pressure group
گروه فشار
thrust
ضربت فشار
griped
مشت فشار
impacted
تحت فشار
beneath
تحت فشار
thrust
فشار محوری
thrusting
ضربت فشار
thrusting
فشار محوری
pressure curve
منحنی فشار
pressure drop
افت فشار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com