Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
heel thrust
فشار پاشنه پا در پیچیدن
Other Matches
to take in sail
جمع کردن یا پیچیدن بادبان شراع پیچیدن
heel
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heels
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
shoeing
پاشنه
shoes
پاشنه
heels
پاشنه در
heelpiece
پاشنه
heels
پاشنه سد
cup
پاشنه در
pivot footstep
پاشنه
cupped
پاشنه در
stern
پاشنه
cups
پاشنه در
upstream toe
پاشنه سد
bridge shoe
پاشنه پل
door-furniture
پاشنه ی در
shoe lift
پاشنه کش
after castle
پاشنه
door hinge
پاشنه در
sterns
پاشنه
quarter deck
پاشنه
pivot
پاشنه در
door hinge
پاشنه
pivoted
پاشنه در
pivots
پاشنه در
sternest
پاشنه
sterner
پاشنه
shoe
پاشنه
bridge shoe
پاشنه
bridge seat
پاشنه پل
wakes
کف پاشنه
heel
پاشنه در
waked
کف پاشنه
heel
پاشنه
trigger
پاشنه
triggered
پاشنه
talons
پاشنه پا پاشنه
triggers
پاشنه
talon
پاشنه پا پاشنه
heels
پاشنه
heel
ته پاشنه کف
overtaking light
پاشنه
heels
ته پاشنه کف
wake
کف پاشنه
heel
پاشنه سد
kick with the heel
ضربه با پاشنه پا
transom stern
پاشنه صاف
transom stern
پاشنه تخت
pivoted
پاشنه گردان
quarter boom
بوم پاشنه
bootjack
پاشنه کش چکمه
quarter boom
تیرک پاشنه
toe protection
پاشنه بندی
pivot instep kick
ضربه با پاشنه پا
pivots
پاشنه گردان
boat tail
پاشنه قایق
after turret
توپ پاشنه
trim aft
نشست پاشنه
abaft
به سمت پاشنه
trunnion
پاشنه افقی
dead astern
درست پاشنه
sterns
پاشنه ناو
tiller flat
سکان پاشنه
heel loop
قوس پاشنه
aftermost
نزدیک پاشنه
kedge anchor
لنگر پاشنه
to take to ones heels
پاشنه راورکشیدن
pivot
پاشنه گردان
dwi chook
پشت پاشنه پا
fantail
پاشنه ناو
sternest
پاشنه ناو
shoehorn
پاشنه کش کفش
heelpiece
پاشنه پوش
heeltap
لایی پاشنه
calcaneum
استخوان پاشنه
poop deck
بالاترین پل پاشنه
shoehorns
پاشنه کش کفش
stern rope
طناب پاشنه
mizzen sail
بادبان پاشنه
stern
پاشنه ناو
heel
پاشنه
[کفش]
aft spring
اسپرینگ پاشنه
stepping
پاشنه کفش
step
پاشنه کفش
sterner
پاشنه ناو
heel and toe
با پنجه و پاشنه
slipshod
پاشنه خوابیده
following sea
موج پاشنه
heeler
پاشنه ساز
heel cut
محافظ پاشنه پا
stern fast
طناب پاشنه قایق
by the stern
از طرف پاشنه ناو
heel
در پاشنه قرار گرفتن
splash board
سپر پاشنه قایق
swivel
لولای پاشنه گرد
pirouette
چرخ روی پاشنه
stern post
ستون پاشنه ناو
sternfast
طناب پاشنه قایق
swivelled
لولای پاشنه گرد
taffrail
نرده پاشنه ناو
swivels
لولای پاشنه گرد
running free
بادبانی با باد پاشنه
block heel
نعلبند پاشنه اسب
stern hook
نفر پاشنه قایق
insteps
پاشنه جوراب یاکفش
instep
پاشنه جوراب یاکفش
pirouettes
چرخ روی پاشنه
top lift
طبقه زیرین پاشنه پا
shoe
پاشنه کیل ناو
heel
توپ را با پاشنه پا رد کردن
shoeing
پاشنه کیل ناو
fore foot
کیل ناو در پاشنه
shoes
پاشنه کیل ناو
heel kick
ضربه با پاشنه پا به عقب
sock
کفش راحتی بی پاشنه
heeltap
لایه پاشنه کفش
shoehorns
پاشنه کش بکار بردن
shoehorn
پاشنه کش بکار بردن
heels
توپ را با پاشنه پا رد کردن
on the quarter
در جهت پاشنه ناو
heels
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
pivots
روی پاشنه چرخیدن
drilling shoe
پاشنه ی مته کاری
percussion gun
تفنگ پاشنه دار
pivoted
پاشنه محور چرخ
pivot
پاشنه محور چرخ
ensign staff
میله پرچم پاشنه
after body
قسمت پاشنه ناو
pivoted
روی پاشنه چرخیدن
heel
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
pivots
پاشنه محور چرخ
pivot
روی پاشنه چرخیدن
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
trim
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
pivot
روی پاشنه گشتن چرخیدن
roughshod
دارای نعل پاشنه دار
pivots
روی پاشنه گشتن چرخیدن
stern tube
لوله اژدر پاشنه ناو
pivoted
روی پاشنه گشتن چرخیدن
trimmest
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
trims
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
sternway
پیشروی ناواز سمت پاشنه
snowplow
توقف با بردن پاشنه ها بعقب
huarache
کفش راحتی پاشنه کوتاه
kickoff
ضربه ازاد با پاشنه پا درشروع
napoleon
چکمه پاشنه بلند ناپلئونی
fore and aft
امتداد سینه تا پاشنه ناو
chopine
نوعی کفش پاشنه بلند
dead astern
درست در سمت پاشنه ناو
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
tangles
به هم پیچیدن
enveloped
پیچیدن
swathe
پیچیدن
swathes
پیچیدن
inswathe
پیچیدن
complicating
پیچیدن
complicates
پیچیدن
envelop
پیچیدن
reverberating
پیچیدن
tweaks
پیچیدن
tweaking
پیچیدن
enveloping
پیچیدن
envelops
پیچیدن
folded
پیچیدن
fold
پیچیدن
tangle
به هم پیچیدن
re echo
پیچیدن
muffling
پیچیدن
turn
پیچیدن
entwist
پیچیدن
enwrap
پیچیدن
intertangle
در هم پیچیدن
tweaked
پیچیدن
tweak
پیچیدن
lap
پیچیدن
lapped
پیچیدن
furling
پیچیدن
enfolding
پیچیدن
furls
پیچیدن
enfolded
پیچیدن
reverberate
پیچیدن
enfold
پیچیدن
wattle
پیچیدن
resonate
پیچیدن
furled
پیچیدن
resonates
پیچیدن
infold
پیچیدن
reverberates
پیچیدن
twinges
پیچیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com