Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
compaction
فشرده سازی متراکم کردن
Other Matches
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
Intel
فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
data compression
متراکم سازی داده ها
data aggregate
متراکم سازی داده ها
compression
بهم فشردگی متراکم سازی
pack
فشرده سازی
packing
فشرده سازی
compactions
فشرده سازی
packs
فشرده سازی
compaction
فشرده سازی
packing density
تراکم فشرده سازی
pinch effect
اثر فشرده سازی
caisson foundation
پی سازی با هوای فشرده
fractal
روش فشرده سازی تصاویر
asymmetric video compression
استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
compressor
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
compressors
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
picturing
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pic
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیو DVI شرکت Intel
picture
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pictures
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
CD I
این استاندارد شامل توابع کد گذاری فشرده سازی و نمایش است
pictured
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
fractal
قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
FIF
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
pcm
روش ذخیره سازی صدا در قالب دقیق و فشرده توسط کارتهای صوتی قوی
DoubleSpace
برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود
DV I
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
Huffman code
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
JPEG
استانداردی که نحوه ذخیره سازی تصاور گرافیکی را به صورت فشرده در فایل روی دیسک بیان میکند
DCC
نور مغناطیسی در یک جعبه فشرده که برای ذخیره سازی دادههای کامپیوتری یا سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتالی به کار می رود
data compression
متراکم سازی داده ها فشردگی داده ها
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
production
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
productions
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
self-
فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
lossless compression
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
augmentative
متراکم شونده متراکم کننده
congested
فشرده انباشته شده بهم فشرده
jammed
متراکم کردن
jam
متراکم کردن
compact
متراکم کردن
compacts
متراکم کردن
condensing
متراکم کردن
compress
متراکم کردن
densify
متراکم کردن
jams
متراکم کردن
compresses
متراکم کردن
compacting
متراکم کردن
compaction
متراکم کردن
compacted
متراکم کردن
compressing
متراکم کردن
condenses
متراکم کردن
condense
متراکم کردن
pack
متراکم کردن فشردن
packs
متراکم کردن فشردن
clogged
متراکم وانباشته کردن
soil consolidation
متراکم کردن خاک
clogs
متراکم وانباشته کردن
clog
متراکم وانباشته کردن
supercharge
متراکم کردن مقدماتی
inflame
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflames
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflaming
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
aggregates
متراکم متراکم ساختن
aggregate
متراکم متراکم ساختن
accumulate
روی هم گذاشتن متراکم کردن
accumulates
روی هم گذاشتن متراکم کردن
accumulating
روی هم گذاشتن متراکم کردن
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
compress
هم فشرده کردن
cast up
فشرده کردن
compressing
هم فشرده کردن
compresses
هم فشرده کردن
decompress
ناهم فشرده کردن
icing
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
rollers
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
discrete
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
file compression utility
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
compacted
فشرده کردن بهم متصل کردن
compacts
فشرده کردن بهم متصل کردن
compacting
فشرده کردن بهم متصل کردن
compact
فشرده کردن بهم متصل کردن
amassing
توده کردن متراکم کردن
compress
خلاصه کردن متراکم کردن
amassed
توده کردن متراکم کردن
amasses
توده کردن متراکم کردن
amass
توده کردن متراکم کردن
congest
متراکم کردن گرفته کردن
compressing
خلاصه کردن متراکم کردن
compresses
خلاصه کردن متراکم کردن
compressing
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compresses
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compress
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
crunching
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
turbojet
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
CD E
فرصتی که اجازه ضبط و پاک کردن داده را از دیسک فشرده میدهد
hovercraft
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercrafts
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
agglomerative
متراکم
compacting
متراکم
compacts
متراکم
leak proof
متراکم
densest
متراکم
dense
متراکم
denser
متراکم
cumulative
متراکم
compact
متراکم
cumulative distribution
متراکم
compactness
متراکم
compacted
متراکم
accumulated
متراکم
cumulous
متراکم
compressed
متراکم
dense list
لیست متراکم
combustor
متراکم کننده
comperssion capacitor
خازن متراکم
agglomerate
متراکم شدن
massy
متراکم غلیظ
voluminous
متراکم انبوه
accumulated capital
سرمایه متراکم
data aggregate
دادههای متراکم
condenses
همچگال متراکم
incompact
غیر متراکم
condensing
همچگال متراکم
compressors
متراکم کننده
compressor
متراکم کننده
condense
همچگال متراکم
dense binary code
رمزدودویی متراکم
cumulative frequency
فراوانی متراکم
compressed air
هوای متراکم
heavily overcast
ابری متراکم
[هواشناسی]
cumulous
مانند ابرهای متراکم
eluvium
خاک باداورده و متراکم
condensed mercurytemperature
دمای جیوه متراکم
gas compressor
متراکم کننده هوا
trust fund
وجوه متراکم شده
supercharger
پیش متراکم کننده
junk
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
over consolidated clay
خاک رس متراکم شده باپیشفشردگی
grouter
دستگاه متراکم کننده سیمان
compressed gas cylinder
سیلندر محتوی گاز متراکم
laminated product
تولید ماده متراکم متورق
wilson cloud
نوعی ابر غلیظ و متراکم
coke pusher
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
cumulus
ابر متراکم و روی هم انباشته
accumulated dividend
سود سهام متراکم شده
air compresser
دستگاهی که هوا را متراکم میکند
planosol
گل سفید نرم و متراکم فلات
cumuli
ابر متراکم و روی هم انباشته
incompressibly
بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
compressed
فشرده
congested
در هم فشرده
squeezed
فشرده
condensed
به هم فشرده
squeezing
فشرده
compressive
فشرده
squeeze
فشرده
strained
فشرده
squeezes
فشرده
condensed
فشرده
intensive
فشرده
chert
نوعی سنگ چخماق که ریزدانه و متراکم است
simulating
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulate
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulates
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
floored
کف سازی کردن
floors
کف سازی کردن
floor
کف سازی کردن
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
compact section
مقطع فشرده
coarctate
بهم فشرده
crushed
<adj.>
<past-p.>
فشرده شده
dice
رقابت فشرده
repressed brick
اجر فشرده
diced
رقابت فشرده
compact disk
دیسک فشرده
dices
رقابت فشرده
depressed
فشرده شدن
alloy steel
فولاد فشرده
dicing
رقابت فشرده
laser
دیسک فشرده
concise
لب گو فشرده ومختصر
cast iron
فولاد فشرده
seried
بهم فشرده
fasciated
بهم فشرده
condensive load
بار فشرده
condensed type
چاپ فشرده
press board
مقوای فشرده
massively
گنده فشرده
lasers
دیسک فشرده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com