English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
incompressible فشرده نشدنی
Other Matches
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
self- فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
congested فشرده انباشته شده بهم فشرده
incorrodible خورده نشدنی سائیده نشدنی
inconsumable سوخته نشدنی تمام نشدنی
incondensable خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
unappeasable اقناع نشدنی راضی نشدنی
insupressive پامال نشدنی موقوف نشدنی
Intel فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
turbojet توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
companding دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
strained فشرده
compressive فشرده
squeezes فشرده
squeezed فشرده
squeezing فشرده
squeeze فشرده
condensed به هم فشرده
intensive فشرده
condensed فشرده
compressed فشرده
congested در هم فشرده
impractical نشدنی
impracticable <adj.> نشدنی
infeasible نشدنی
indissoluble اب نشدنی
indissoluble حل نشدنی
insoluble حل نشدنی
irresoluble اب نشدنی
irresolvable حل نشدنی
insolvable حل نشدنی
inextricable حل نشدنی
inexecutable <adj.> نشدنی
impalpability حس نشدنی
unfeasible <adj.> نشدنی
indiminishable کم نشدنی
inductile خم نشدنی
compressing هم فشرده کردن
condensed type نوع فشرده
packing فشرده سازی
compress هم فشرده کردن
massive گنده فشرده
condensive load بار فشرده
massively گنده فشرده
laser دیسک فشرده
lasers دیسک فشرده
compresses هم فشرده کردن
ice crete بتون فشرده
fasciated بهم فشرده
concise لب گو فشرده ومختصر
condensed type چاپ فشرده
compressed file فایل فشرده
package program برنامه فشرده
packed decimal دهدهی فشرده
press board مقوای فشرده
press part بخش فشرده
repressed brick اجر فشرده
pack فشرده سازی
seried بهم فشرده
dicing رقابت فشرده
dices رقابت فشرده
diced رقابت فشرده
packs فشرده سازی
succinct مجمل فشرده
dice رقابت فشرده
alloy steel فولاد فشرده
depressed فشرده شدن
steel aloy فولاد فشرده
compaction فشرده سازی
crushed <adj.> <past-p.> فشرده شده
compactions فشرده سازی
compressed air هوای فشرده
compact section مقطع فشرده
compact disk دیسک فشرده
coarctate بهم فشرده
mass practice تمرین فشرده
cast up فشرده کردن
cast iron فولاد فشرده
impregnability تسخیر نشدنی
impenetrable داخل نشدنی
impenetrable سوراخ نشدنی
illegibility خوانده نشدنی
inburnt پاک نشدنی
inapproachable نزدیک نشدنی
impracticable اجراء نشدنی
implacability ارام نشدنی
an inflexible rod of iron میل خم نشدنی
an impossible act کار نشدنی
immiscible مخلوط نشدنی
immiscible امیخته نشدنی
impalpable لمس نشدنی
imperforable سوراخ نشدنی
impierceable سوراخ نشدنی
implacability نرم نشدنی
inconvincible ملزم نشدنی
impracticable <adj.> انجام نشدنی
never to be forgotten فراموش نشدنی
never say die رام نشدنی
irretractile جمع نشدنی
irresuscitable زنده نشدنی
irresoluble رها نشدنی ول
irremovable معزول نشدنی
irrefragable تسلیم نشدنی
irradicable ریشه کن نشدنی
invictive مغلوب نشدنی
next to impossible تقریبا نشدنی
nonrecurring تجدید نشدنی
of proof سوراخ نشدنی
inexecutable <adj.> انجام نشدنی
unfeasible <adj.> انجام نشدنی
unflappable مایوس نشدنی
non-starters کار نشدنی
non-starter کار نشدنی
haunting فراموش نشدنی
irrelievable رها نشدنی
quenchless خاموش نشدنی
intractile کشیده نشدنی
insuppresible موقوف نشدنی
insolubility حل نشدنی ناگذاری
indefectible خراب نشدنی
indefeasible الغاء نشدنی
indefeasibility الغاء نشدنی
indecomposable فاسد نشدنی
indeclinable صرف نشدنی
inconvincible متقاعد نشدنی
incommutable سبک نشدنی
incognizable شناخته نشدنی
indigestive هضم نشدنی
indistributable تقسیم نشدنی
indocile رام نشدنی
insatiability اقناع نشدنی
infusible گداخته نشدنی
infrangible خرد نشدنی
infintesimal جزخرد نشدنی
inextinguishable خاموش نشدنی
insolubly بطور حل نشدنی
inexhaustibility تهی نشدنی
inexecutable اجرا نشدنی
ineffaceable پاک نشدنی
incodensable منقبض نشدنی
unprintable چاپ نشدنی
insatiate سیر نشدنی
inapplicable اجرا نشدنی
irrepressible مطیع نشدنی
unmanageable رام نشدنی
tameless رام نشدنی
intractable رام نشدنی
inexorable نرم نشدنی
insoluble ماده حل نشدنی
incalculable شمرده نشدنی
insatiably سیر نشدنی
irrepressible خوابانده نشدنی
imperishable فاسد نشدنی
invincible مغلوب نشدنی
unforgettable فراموش نشدنی
indelible پاک نشدنی
unerring اشتباه نشدنی
insatiable سیر نشدنی
imperceptible دیده نشدنی
ineligible شامل نشدنی
invisible دیده نشدنی
ineradicable ریشه کن نشدنی
ineradicable قلع نشدنی
indefatigable خسته نشدنی
indefinable توصیف نشدنی
indefinably توصیف نشدنی
incorruptible فاسد نشدنی
indomitable رام نشدنی
insurmountable بر طرف نشدنی
inviolate غصب نشدنی
unfailing تمام نشدنی
unrelenting تسلیم نشدنی
indiscernible دیده نشدنی
inseparable جدا نشدنی
inexorable تسلیم نشدنی
packed decimal عدد اعشاری فشرده
packing density تراکم فشرده سازی
pinch effect اثر فشرده سازی
press تاکتیک دفاعی فشرده
massively ساختمان فشرده ماسیو
prestressed concrete بتن پیش فشرده
compacting جمع وجور فشرده
compacts بهم فشرده خلاصه
compacts جمع وجور فشرده
compacted بهم فشرده خلاصه
compacting بهم فشرده خلاصه
massive ساختمان فشرده ماسیو
laminated plastic material ماده فشرده متورق
compact جمع وجور فشرده
compact بهم فشرده خلاصه
compacted جمع وجور فشرده
bumped بار فشرده شده
repressed brick اجر فشرده شده
air compressor هوای فشرده ساز
caisson foundation پی سازی با هوای فشرده
presses تاکتیک دفاعی فشرده
CD DA روی دیسک فشرده
condensed structural formula فرمول ساختاری فشرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com