English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
close season فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
Other Matches
Britain بریتانیا
Britishers اهل بریتانیا
Britisher اهل بریتانیا
britannic مربوط به بریتانیا
Britons اهل بریتانیا
Briton اهل بریتانیا
UK مخفف بریتانیا
convenor گروهیتجاریدر بریتانیا
british thermal unit واحد گرمایی بریتانیا
bargaining table جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
colour supplement مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا
the four seas دریاهای پیرامون بریتانیا
barber's pole پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
BBC مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
Celtic Revival [احیای هنر سلتی در بریتانیا و ایرلند]
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
CBE ترفیعدرجهدر بریتانیا مخفف Empire British the of Order the of Commander
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
Queen's English [King's English] <idiom> [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
brucsels treaty organization سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
quarries شکار
ravin شکار
prey شکار
venery شکار
chase شکار
chased شکار
hunted شکار
quarry شکار
hunts شکار
quarrying شکار
hank شکار
hanks شکار
game شکار
hunt شکار
predatin شکار
gamey پر از شکار
gameless بی شکار
hunting شکار
chevy شکار
chases شکار
chace شکار
chasing شکار
shotgunner شکار با تفنگ
game law قانون شکار
quarrying لاشه شکار
quarry شکار موردنظر
game keep پاسبان شکار
area drive شکار دواندن
hunter اسب شکار
quarry لاشه شکار
quarries شکار موردنظر
quarries لاشه شکار
poniter نوعی سگ شکار ی
hunters اسب شکار
shanking شکار کوسه
fowling شکار پرنده
quarrying شکار موردنظر
predatory habit خوی شکار
king hunt شاه شکار
shooting شکار باتفنگ
gamy پراز شکار
hanks طعمه شکار
shootings شکار باتفنگ
gunning شکار با تفنگ
huntsman شکار باز
huntsmen شکار باز
victim دستخوش شکار
hank طعمه شکار
victims دستخوش شکار
ducking شکار مرغابی
predation شکار کردن
hunt شکار کردن
game سرگرمی شکار
hunting district شکار گاه
hunting ground شکار گاه
fair game شکار مجاز
fair game شکار قانونی
whaling شکار نهنگ
blood sport کشتن شکار
hunts شکار کردن
falconry شکار با شاهین
to go a hunting شکار رفتن
hunted شکار کردن
blood sports کشتن شکار
chevy فریاد هنگام شکار
deer stalking شکار اهو و گوزن
prowls درپی شکار گشتن
cub hunting شکار بچه روباه
sniped پاشله شکار کردن
poach دزدکی شکار کردن
hog dress بریدن گلوی شکار
poached دزدکی شکار کردن
big game شکار حیوانات بزرگ
prowling درپی شکار گشتن
prowled درپی شکار گشتن
foxhunt شکار روباه باتازی
bow hunting شکار با تیر و کمان
bags شکار کردن با تیر
bag شکار کردن با تیر
shoot هدف گرفتن شکار
predator تغذیه کننده از شکار
shoots هدف گرفتن شکار
predators تغذیه کننده از شکار
prowl درپی شکار گشتن
shining پیداکردن شکار در شب بانورافکن
stool گروه فریبنده شکار
rabbit شکار خرگوش کردن
raptatorial لازم برای شکار
finds یافتن بوی شکار
find یافتن بوی شکار
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
raptatory لازم برای شکار
ravens شکار طعمه شکاری
raven شکار طعمه شکاری
game شکار گرفته شده
predatory تغذیه کننده از شکار
outfitter فروشنده لوازم شکار
outfitters فروشنده لوازم شکار
rabbits شکار خرگوش کردن
checks و شدن بوی شکار
checked و شدن بوی شکار
check و شدن بوی شکار
poaches دزدکی شکار کردن
pointer سگ شکاری یابنده شکار
pointers سگ شکاری یابنده شکار
predatorial تغذیه کننده از شکار
sniping پاشله شکار کردن
snipes پاشله شکار کردن
snipe پاشله شکار کردن
dumbarton oaks conference کنفرانس "دومبارتون اکس " کنفرانس منعقده در ساختمان دومبارتون اکس واقع درواشنگتن به سال 4491 که طی ان دولتهای امریکا بریتانیا
open season فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
to p on any one's preserves در جای قورق شکار کردن
still hunting شکار باروش در کمین نشستن
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
tufter کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
jaeger علاقمند به شکار مرد شکارچی
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
master of سرپرست گروه شکار روباه
decoy shooting شکار به کمک مرغ دام
turtle لاک پشت شکار کردن
covers بوته زار پناهگاه شکار
safaris سفر برای شکار بزرگ
safari سفر برای شکار بزرگ
retrievers سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
hunts اداره کردن تازیها در شکار
hunted اداره کردن تازیها در شکار
hunt اداره کردن تازیها در شکار
retriever سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
courses تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed تعقیب کردن شکار از طرف سگ
course تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coverings بوته زار پناهگاه شکار
cover بوته زار پناهگاه شکار
turtles لاک پشت شکار کردن
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
closed season فصل منع ماهیگیری یا شکار
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
poach شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
weigh in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
covert بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
wildfowl مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
challenge [of a dog] پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
to give the tone هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
case محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
poaches شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
cases محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh-ins وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poached شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
weigh-in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
hunting bow کمان بلند و سنگین برای شکار
sport تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
buck fever هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
falconry تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
gaze hound تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
setters سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
sports تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
setter سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
sported تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
shoot زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
stag hunting شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
still hunting روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com