Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
lander
فضاپیمایی که میتواند به ارامی روی سطح سیاره موردنظر بنشیند
Other Matches
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
quarrying
شکار موردنظر
game fish
ماهی موردنظر
target price
قیمت موردنظر
quarry
شکار موردنظر
policy objectives
اهداف موردنظر
quarries
شکار موردنظر
game bird
پرنده موردنظر درشکار
hard
مستقیما درمسیر موردنظر
harder
مستقیما درمسیر موردنظر
hardest
مستقیما درمسیر موردنظر
fidgeted
بی ارامی
smoothly
به ارامی
self possession
ارامی
collectedly
به ارامی
lull
ارامی
fidget
بی ارامی
fidgeting
بی ارامی
dysphoria
بی ارامی
serenely
به ارامی
imperturbably
به ارامی
lulls
ارامی
lulling
ارامی
lulled
ارامی
fidgets
بی ارامی
inquietude
بی ارامی
planet
سیاره
planets
سیاره
equanimity
ملایمت ارامی
aramaic
زبان ارامی
lenitive
ارامی بخش
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
planetary
وابسته به سیاره
planeted
سیاره نشین
asteroid
خرده سیاره
queen of heaven
خرده سیاره
asteroids
خرده سیاره
planetoid
سیاره خرد
planetology
سیاره شناسی
minor planet
سیاره خرد
composedness
ارامی- ارامش- اسودگی
asteroids
سیاره خرد اخترواره
asteroid
سیاره خرد اخترواره
move of a planet
گردش یا حرکت سیاره
composedly
به ارامی- به اسودگی- بااسایش خاطر
planetarium
سیاره نما ستاره دیدگاه
planetariums
سیاره نما ستاره دیدگاه
instantaneous readout
سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
mean distance
فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
targum
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
verification
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
soothing
ارامی بخش دارای اثر تسکین دهنده تسلیت
regression rate
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
snookered
وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
reserve factor
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
literate
که میتواند بخواند
non volatile
ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
detectors
وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
rising mine
مینی که میتواند به سطح اب بیاید
application years
مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
detector
وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
NVRAM
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
fields
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
double
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
chips
وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chip
وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
fielded
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
hydro airplane
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
doubled
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
source
کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
doubled up
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
adders
وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
dynamic
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
machines
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machined
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
adder
وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
world is one's oyster
<idiom>
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
dynamically
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
answer/originate
که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
stating
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
states
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
alternative
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
an economist of time
کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
burn through range
مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
alternatives
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
bi fuel
موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
smarting
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
scope
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
smartest
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarted
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smart
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarter
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarts
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
originate answer
مدمی که میتواند هم پیامهارا تولید کرده و هم به انهاجواب دهد
buckets
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
microscopist
کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
bucket
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bi directional
داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
asr
وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
real income
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
CB
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
T link
که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
pickup field
زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
failure
متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
bounds
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
optical
وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد.
wryneck
یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
failures
متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
capacitor
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
expansion
اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
writes
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
write
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
also eligible
اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
unprotected
بخشی از صفحه نمایش کامپیوتر که کاربر میتواند تغییر دهد
fans
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanning
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fan
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanned
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
astrodome
گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
variable delivery pump
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
analysis
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
dynamically
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
colours
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
aggregate
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
dynamic
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
aggregates
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
usenet
که هرکاربر میتواند پیامی بیفزاید یا به پیام دیگری چیزی اضافه کند
YMODEM
بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
eighty column screen
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
ate
که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند
CD quality
چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
meniscus
سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
integer basic
نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
industrial union
اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
perfectionist
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
powers
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
debt limit
حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
perfectionists
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
fusible link
اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
productive
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
parametric
وسیلهای که میتواند سط وح فرکانس خاص را پیشبرد یا کاهش دهدار یک سیگنال صوتی
building blocks
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
prints
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
alphanumeric
عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
powered
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
doubled up
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
capacitor
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
doubled
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
vab
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
multimedia
کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
double
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
duty rated
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
fixes
فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
fix
فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
scalable font
روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند
reentrant
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
inductance
اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
logic seeking
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
regional breakpoint
نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
encloses
گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
child
یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
graphic
تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد
opens
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opened
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
floating
UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
enclosing
گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
enclose
گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
addressing
بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
privilege
وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
portable
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
processor
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
interval timer
شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
libraries
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
string
متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
frees
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freed
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
VHD
نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
heaps
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com