English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
floor space فضای اشکوب
Other Matches
stages اشکوب
storey اشکوب
to go up one pair of stairs یک اشکوب
low-rise کم اشکوب
floor اشکوب
floored اشکوب
floors اشکوب
storeys اشکوب
stories اشکوب
stage اشکوب
stratum اشکوب
stair well اشکوب
storey=story اشکوب
story=storey اشکوب
mezzanine اشکوب کوتاه
the upper storey اشکوب بالا
lower floor اشکوب زیرین
floor plan نقشه اشکوب
the second storey اشکوب دوم
upper floor اشکوب بالایی
mezzanine نیم اشکوب
mezzanines اشکوب کوتاه
mezzanines نیم اشکوب
basement storey اشکوب زیر زمین
ground floor اشکوب همکف زمین
story اشکوب داستان گفتن
stages مرحله دار شدن اشکوب
stage مرحله دار شدن اشکوب
Anisic اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
Anisian اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
mezzanine نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanines نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerospace فضای ماوراء جو
eucleadian space فضای اقلیدسی
deep space فضای سه بعدی
vacuum فضای تهی
vacuumed فضای تهی
vacuuming فضای تهی
vacuums فضای تهی
dead space فضای راکد
cavity فضای مجوف
danger space فضای خطرناک
aerospace فضای هوایی
space فضای خالی
gross space فضای کلی
spaces فضای خالی
free space فضای خالی
free space فضای ازاد
fornix فضای مجوف
floorage فضای صحن
cavities فضای خالی
dead space فضای مرده
open فضای باز
cylinder capacity فضای سیلندر
bad break فضای خالی
atmospheric environement فضای جوی
expanse فضای زیاد
expanses فضای زیاد
mask پوشاندن فضای
boot فضای ترانک
campuses فضای باز
campus فضای باز
cavities فضای مجوف
airspace فضای هوایی
covered space فضای پوشیده
covered space فضای سر پوشیده
coordination sphere فضای کوئوردیناسیون
out of doors فضای ازاد
cellarage فضای زیرزمین
opened فضای باز
opens فضای باز
biosphere فضای زیست
masks پوشاندن فضای
acceleration space فضای شتاب
clearance فضای بیکار
open area فضای ازاد
out of door فضای ازاد
clearance فضای بازی
cavity فضای خالی
vacuity فضای خالی
reflector space فضای بازتابی
phase space فضای فاز
psychological space فضای روانی
phase space فضای فازی
subspace فضای فرعی
life space فضای زیست
void فضای خالی
work space فضای دایر
lacuna فضای خالی
image space فضای تصویر
lebensraum فضای حیاتی
hollow space فضای توخالی
workspace فضای کاری
atmosphere فضای اطراف هرجسمی
atmospheres فضای اطراف هرجسمی
glades فضای میان جنگل
Euclidean space فضای اقلیدسی [ریاضی]
inane چرند فضای نامحدود
perimeters فضای احاطه کننده
vector space فضای برداری [ریاضی]
address apace فضای آدرس دهی
airspace control کنترل فضای هوایی
anode dark space فضای تاریک اند
glade فضای میان جنگل
metric space فضای متری [ریاضی]
linear space فضای خطی [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
perimeter فضای احاطه کننده
linear space فضای برداری [ریاضی]
margin زمان یا فضای اضافی
margins زمان یا فضای اضافی
to close airspace محصورکردن فضای هوایی
airspace [over a country] فضای هوایی [در کشوری]
landscape garden طراحی فضای سبز
topological space فضای توپولوژیک [ریاضی]
metric space فضای متریک [ریاضی]
aston dark space فضای تاریک استن
blank سفید فضای خالی
crookes dark space فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space فضای تاریک کاتد
hittorf dark space فضای تاریک هیتورف
phase space cell پیل فضای فاز
danger space فضای هوایی خطرناک
perspective space نمایش فضای سه بعدی
blankest سفید فضای خالی
payload space فضای بار مفید
open cut حفاری در فضای باز
drift space فضای تبدیل تحمیل
memory address space فضای نشانی حافظه
faraday dark space فضای تاریک فارادی
loading space فضای قابل بارگیری
floor space occupied فضای مورد نیاز
interstaller space فضای بین- ستارهای
furnace room فضای داخل کوره
hair space فضای باریکی درچاپ
crookes dark space فضای تاریک کاتد
trough of the sea فضای میان دو موج
the infinite space فضای بیکران لاینتاهی
fanfares نمایش در فضای باز
fanfare نمایش در فضای باز
buncher space فضای تحمیل سرعتی
foresheets فضای جلوی قایق
catcher space فضای اوسیلاسیون زای
cathode dark space فضای تاریک کاتد
cathode glow فضای روشن کاتد
runout فضای عمل یک سیستم
dead space زاویه بیروح فضای کور
fifo فضای ذخیره سازی موقت
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
pre-Hilbert space فضای ضرب داخلی [ریاضی]
airspace control کنترل کردن فضای هوایی
cod فضای داخل خلیج یادریاچه
it takes much room فضای زیادی را اشغال میکند
bossing [فضای خالی زیر پنجره]
three-dimensional space فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
caret نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
user area فضای مخصوص استفاده کننده
space above property فضای قسمت بالای ملک
frame و مرز اطراف فضای پنجره
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
outer space فضای خارج از هوا یا جوزمین
deep space فضای خارج از منضومه شمسی
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
controlled airspace فضای هوایی کنترل شده
to close airspace مسدود کردن فضای هوایی
inner product space فضای ضرب داخلی [ریاضی]
broadcast توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcasts توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
compacting چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
spaces فضای خالی بین حروف یا خط ها
compact چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacts چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
space فضای خالی بین حروف یا خط ها
clearance هوا فضای خالی فاصله
compacted چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
plenum فضای اشغال شده بوسیله ماده
marks کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
plenums فضای اشغال شده بوسیله ماده
road space فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
immediate فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
zaps حذف داده موجود در فضای کاری
gaps فضای بین دادههای ذخیره شده
claustrophobia مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
storage چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
gap فضای بین دادههای ذخیره شده
capacity فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities فضای فراهم برای ذخیره سازی
zap حذف داده موجود در فضای کاری
zapped حذف داده موجود در فضای کاری
zapping حذف داده موجود در فضای کاری
inputted بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
spaces کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
space کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com