Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
deep space
فضای خارج از منضومه شمسی
Other Matches
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
extension
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extensions
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
heliacal
شمسی
heliac
شمسی
planetary system
شمسی
solar
شمسی
solar year
سال شمسی
apparent solar year
سال شمسی
solar system
منظومه شمسی
months
ماه شمسی
month
ماه شمسی
lunisolar
شمسی وقمری
solar time
ساعت شمسی
solar time
زمان شمسی
mean solar time
زمان متوسط شمسی
ultramundane
ماورا منظومه شمسی
mean solar day
روز متوسط شمسی
inner space
داخل منظومه شمسی
Solar ( lunar ) month .
ماه شمسی ( قمری )
apparent solar year
سال فاهری شمسی
apparent solar
روز شمسی فاهری روزشمسی
helical
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
salor
سالور
[از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
sundials
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
cellarage
فضای زیرزمین
covered space
فضای سر پوشیده
atmospheric environement
فضای جوی
masks
پوشاندن فضای
covered space
فضای پوشیده
lebensraum
فضای حیاتی
bad break
فضای خالی
open area
فضای ازاد
vacuums
فضای تهی
vacuuming
فضای تهی
vacuumed
فضای تهی
life space
فضای زیست
clearance
فضای بیکار
vacuum
فضای تهی
clearance
فضای بازی
acceleration space
فضای شتاب
lacuna
فضای خالی
image space
فضای تصویر
hollow space
فضای توخالی
deep space
فضای سه بعدی
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
eucleadian space
فضای اقلیدسی
airspace
فضای هوایی
expanses
فضای زیاد
fornix
فضای مجوف
space
فضای خالی
expanse
فضای زیاد
floor space
فضای اشکوب
spaces
فضای خالی
free space
فضای ازاد
free space
فضای خالی
aerospace
فضای هوایی
cylinder capacity
فضای سیلندر
danger space
فضای خطرناک
dead space
فضای مرده
dead space
فضای راکد
void
فضای خالی
gross space
فضای کلی
mask
پوشاندن فضای
aerospace
فضای ماوراء جو
floorage
فضای صحن
boot
فضای ترانک
subspace
فضای فرعی
opened
فضای باز
vacuity
فضای خالی
work space
فضای دایر
workspace
فضای کاری
open
فضای باز
campus
فضای باز
campuses
فضای باز
cavity
فضای مجوف
cavity
فضای خالی
cavities
فضای مجوف
out of doors
فضای ازاد
cavities
فضای خالی
biosphere
فضای زیست
opens
فضای باز
out of door
فضای ازاد
phase space
فضای فاز
psychological space
فضای روانی
phase space
فضای فازی
reflector space
فضای بازتابی
danger space
فضای هوایی خطرناک
fanfare
نمایش در فضای باز
margin
زمان یا فضای اضافی
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
memory address space
فضای نشانی حافظه
payload space
فضای بار مفید
perspective space
نمایش فضای سه بعدی
drift space
فضای تبدیل تحمیل
landscape garden
طراحی فضای سبز
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
glade
فضای میان جنگل
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
buncher space
فضای تحمیل سرعتی
margins
زمان یا فضای اضافی
catcher space
فضای اوسیلاسیون زای
cathode glow
فضای روشن کاتد
foresheets
فضای جلوی قایق
to close airspace
محصورکردن فضای هوایی
aston dark space
فضای تاریک استن
open cut
حفاری در فضای باز
glades
فضای میان جنگل
floor space occupied
فضای مورد نیاز
address apace
فضای آدرس دهی
blankest
سفید فضای خالی
blank
سفید فضای خالی
inane
چرند فضای نامحدود
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
furnace room
فضای داخل کوره
phase space cell
پیل فضای فاز
hair space
فضای باریکی درچاپ
perimeters
فضای احاطه کننده
trough of the sea
فضای میان دو موج
airspace control
کنترل فضای هوایی
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
the infinite space
فضای بیکران لاینتاهی
Euclidean space
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
topological space
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
anode dark space
فضای تاریک اند
perimeter
فضای احاطه کننده
loading space
فضای قابل بارگیری
runout
فضای عمل یک سیستم
metric space
فضای متری
[ریاضی]
interstaller space
فضای بین- ستارهای
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
fanfares
نمایش در فضای باز
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
space above property
فضای قسمت بالای ملک
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
three-dimensional space
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
inner product space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
pre-Hilbert space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
cod
فضای داخل خلیج یادریاچه
to close airspace
مسدود کردن فضای هوایی
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
space
فضای خالی بین حروف یا خط ها
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
clearance
هوا فضای خالی فاصله
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
dead space
زاویه بیروح فضای کور
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
capacity
فضای فراهم برای ذخیره سازی
marks
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
gap
فضای بین دادههای ذخیره شده
capacities
فضای فراهم برای ذخیره سازی
inputted
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
gaps
فضای بین دادههای ذخیره شده
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
immediate
فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
mark
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
fill
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
zaps
حذف داده موجود در فضای کاری
zapping
حذف داده موجود در فضای کاری
fills
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
claustrophobia
مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
road space
فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
spaces
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
fogging
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
space
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
highs
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com