English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
outer space فضای خارج از هوا یا جوزمین
Other Matches
ionosphere قسمتی از فضای جوزمین که از ارتفاع 52 میل شروع میشود و تا00022میل ادامه دارد
deep space فضای خارج از منضومه شمسی
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
extension فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extensions فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
airglow روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
cavity فضای خالی
vacuumed فضای تهی
aerospace فضای ماوراء جو
deep space فضای سه بعدی
vacuum فضای تهی
opens فضای باز
opened فضای باز
cylinder capacity فضای سیلندر
danger space فضای خطرناک
open فضای باز
dead space فضای راکد
open area فضای ازاد
out of door فضای ازاد
airspace فضای هوایی
life space فضای زیست
clearance فضای بیکار
eucleadian space فضای اقلیدسی
clearance فضای بازی
lebensraum فضای حیاتی
void فضای خالی
lacuna فضای خالی
hollow space فضای توخالی
free space فضای خالی
spaces فضای خالی
gross space فضای کلی
space فضای خالی
aerospace فضای هوایی
floor space فضای اشکوب
floorage فضای صحن
fornix فضای مجوف
free space فضای ازاد
image space فضای تصویر
expanse فضای زیاد
campuses فضای باز
atmospheric environement فضای جوی
reflector space فضای بازتابی
vacuity فضای خالی
psychological space فضای روانی
work space فضای دایر
boot فضای ترانک
workspace فضای کاری
campus فضای باز
out of doors فضای ازاد
expanses فضای زیاد
mask پوشاندن فضای
masks پوشاندن فضای
subspace فضای فرعی
acceleration space فضای شتاب
dead space فضای مرده
bad break فضای خالی
phase space فضای فازی
cavities فضای مجوف
cellarage فضای زیرزمین
cavity فضای مجوف
vacuums فضای تهی
covered space فضای سر پوشیده
coordination sphere فضای کوئوردیناسیون
covered space فضای پوشیده
vacuuming فضای تهی
phase space فضای فاز
cavities فضای خالی
biosphere فضای زیست
open cut حفاری در فضای باز
payload space فضای بار مفید
vector space فضای برداری [ریاضی]
runout فضای عمل یک سیستم
fanfare نمایش در فضای باز
fanfares نمایش در فضای باز
the infinite space فضای بیکران لاینتاهی
interstaller space فضای بین- ستارهای
blank سفید فضای خالی
blankest سفید فضای خالی
margin زمان یا فضای اضافی
metric space فضای متریک [ریاضی]
topological space فضای توپولوژیک [ریاضی]
Euclidean space فضای اقلیدسی [ریاضی]
phase space cell پیل فضای فاز
margins زمان یا فضای اضافی
landscape garden طراحی فضای سبز
loading space فضای قابل بارگیری
metric space فضای متری [ریاضی]
trough of the sea فضای میان دو موج
perspective space نمایش فضای سه بعدی
memory address space فضای نشانی حافظه
floor space occupied فضای مورد نیاز
danger space فضای هوایی خطرناک
anode dark space فضای تاریک اند
aston dark space فضای تاریک استن
hittorf dark space فضای تاریک هیتورف
buncher space فضای تحمیل سرعتی
drift space فضای تبدیل تحمیل
catcher space فضای اوسیلاسیون زای
cathode dark space فضای تاریک کاتد
cathode glow فضای روشن کاتد
inane چرند فضای نامحدود
hittorf dark space فضای تاریک کاتد
to close airspace محصورکردن فضای هوایی
crookes dark space فضای تاریک هیتورف
crookes dark space فضای تاریک کاتد
airspace [over a country] فضای هوایی [در کشوری]
airspace control کنترل فضای هوایی
faraday dark space فضای تاریک فارادی
glades فضای میان جنگل
linear space فضای خطی [ریاضی]
hair space فضای باریکی درچاپ
vector space فضای خطی [ریاضی]
atmospheres فضای اطراف هرجسمی
linear space فضای برداری [ریاضی]
address apace فضای آدرس دهی
perimeters فضای احاطه کننده
furnace room فضای داخل کوره
glade فضای میان جنگل
perimeter فضای احاطه کننده
foresheets فضای جلوی قایق
atmosphere فضای اطراف هرجسمی
dead space زاویه بیروح فضای کور
cod فضای داخل خلیج یادریاچه
airspace control کنترل کردن فضای هوایی
broadcasts توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcast توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
compacting چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacts چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
space above property فضای قسمت بالای ملک
compacted چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
user area فضای مخصوص استفاده کننده
caret نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
controlled airspace فضای هوایی کنترل شده
to close airspace مسدود کردن فضای هوایی
compact چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
frame و مرز اطراف فضای پنجره
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
bossing [فضای خالی زیر پنجره]
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
fifo فضای ذخیره سازی موقت
spaces فضای خالی بین حروف یا خط ها
clearance هوا فضای خالی فاصله
pre-Hilbert space فضای ضرب داخلی [ریاضی]
inner product space فضای ضرب داخلی [ریاضی]
three-dimensional space فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
space فضای خالی بین حروف یا خط ها
it takes much room فضای زیادی را اشغال میکند
clipboards 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
road space فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
space کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
storage چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
highest فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
marks کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
immediate فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
agora [فضای باز عمومی در یونان باستان]
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
fogging برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
marquees فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
fills رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
fill رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
clipboard 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
annulus فضای بین دوایر متحد المرکز
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
inputted بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
spaces کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
gap فضای بین دادههای ذخیره شده
zaps حذف داده موجود در فضای کاری
claustrophobia مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
operand فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
capacity فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities فضای فراهم برای ذخیره سازی
mark کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
marquee فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
gaps فضای بین دادههای ذخیره شده
plenums فضای اشغال شده بوسیله ماده
plenum فضای اشغال شده بوسیله ماده
zapping حذف داده موجود در فضای کاری
highs فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
zapped حذف داده موجود در فضای کاری
zap حذف داده موجود در فضای کاری
work فضای حافظه که اپراتور اشغال کرده است
compacted کاهش فضای ذخیره شده توسط چیزی
compressing فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compress فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compact کاهش فضای ذخیره شده توسط چیزی
compresses فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
gaps فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
gap فضای بین نوک خواندن و رسانه مغناطسی
quadding درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com