English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
spacing فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
Other Matches
spaces فضای خالی بین حروف یا خط ها
space فضای خالی بین حروف یا خط ها
right مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
weaving shed [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
alphabetize قرار دادن به ترتیب حروف الفبا
prints قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
print قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
printed قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
erases قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erase قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erasing قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erased قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
formats روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
pickup reel نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
free space فضای خالی
vacuity فضای خالی
void فضای خالی
cavities فضای خالی
space فضای خالی
spaces فضای خالی
bad break فضای خالی
lacuna فضای خالی
cavity فضای خالی
blankest سفید فضای خالی
blank سفید فضای خالی
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bossing [فضای خالی زیر پنجره]
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
clearance هوا فضای خالی فاصله
space کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
spaces کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
marks کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
mark کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
pitches وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
quadding درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
shift key که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
cpi تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
code سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
classifying در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
ante-choir [فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
gutters فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gutter فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
empties فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
freed پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
emptiest فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
dense index لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
gap فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
void فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
broken stowage فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
emptied فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
gaps فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
emptier فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
string فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
list لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
linear لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
fill پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
fills پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
proportional spacing سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
justifies تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justifying تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justify تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
spaces میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
space میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
Huffman code کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
chain چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
ascii حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
chains چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
postured چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
ascender مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
band printer چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
barrel printer نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
interword spacing فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
extension فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extensions فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
parry جا خالی دادن
dodge جا خالی دادن
duck جا خالی دادن
prints بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
print بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
printwheel چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
form 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
overdraw بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
readout وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
identifier مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها
dot matrix روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
Linotype ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separated حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
lodge قرار دادن
locates قرار دادن
parks قرار دادن
park قرار دادن
located قرار دادن
put قرار دادن
underexpose قرار دادن
posit قرار دادن
placement قرار دادن
sets قرار دادن
placements قرار دادن
locating قرار دادن
set قرار دادن
individuate تک قرار دادن
lodges قرار دادن
puts قرار دادن
parked قرار دادن
settles قرار دادن
settle قرار دادن
putting قرار دادن
lodged قرار دادن
lays قرار دادن
row قرار دادن
lay قرار دادن
locate قرار دادن
rowed قرار دادن
rows قرار دادن
setting up قرار دادن
packs قرار دادن
superpose قرار دادن
relative location قرار دادن
makes قرار دادن
make قرار دادن
pack قرار دادن
inferior figures حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
compact تنگ هم قرار دادن
model نمونه قرار دادن
compacts تنگ هم قرار دادن
to lead by the nose الت قرار دادن
compacting تنگ هم قرار دادن
encapsulating در محفظهای قرار دادن
couch درلفافه قرار دادن
couched درلفافه قرار دادن
oppresses درمضیقه قرار دادن
immurement در دیوار قرار دادن
compacted تنگ هم قرار دادن
couches درلفافه قرار دادن
treat موردعمل قرار دادن
modelled نمونه قرار دادن
modeled نمونه قرار دادن
encapsulate در محفظهای قرار دادن
encapsulates در محفظهای قرار دادن
subject در معرض قرار دادن
incase در صندوق قرار دادن
subjected در معرض قرار دادن
utilised مورداستفاده قرار دادن
models نمونه قرار دادن
treats موردعمل قرار دادن
subjecting در معرض قرار دادن
treated موردعمل قرار دادن
oppress درمضیقه قرار دادن
subjects در معرض قرار دادن
oppressing درمضیقه قرار دادن
man قرار دادن سرنشین
mans قرار دادن سرنشین
lead by the nose الت قرار دادن
impacts زیرفشار قرار دادن
back-up پشت قرار دادن
back up پشت قرار دادن
utilize در دسترس قرار دادن
impact زیرفشار قرار دادن
laminate رویهم قرار دادن
utilizes مورداستفاده قرار دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com