Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (12 milliseconds)
English
Persian
aerospace
فضای هوایی
airspace
فضای هوایی
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
Search result with all words
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
airspace control
کنترل فضای هوایی
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
danger space
فضای هوایی خطرناک
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
to close airspace
مسدود کردن فضای هوایی
to close airspace
محصورکردن فضای هوایی
Other Matches
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
airlift capacity
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
chalk commander
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk number
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air position
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
workspace
فضای کاری
vacuity
فضای خالی
mask
پوشاندن فضای
work space
فضای دایر
expanses
فضای زیاد
expanse
فضای زیاد
masks
پوشاندن فضای
covered space
فضای سر پوشیده
out of door
فضای ازاد
vacuuming
فضای تهی
vacuum
فضای تهی
vacuums
فضای تهی
lebensraum
فضای حیاتی
cellarage
فضای زیرزمین
life space
فضای زیست
lacuna
فضای خالی
image space
فضای تصویر
out of doors
فضای ازاد
hollow space
فضای توخالی
open area
فضای ازاد
gross space
فضای کلی
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
vacuumed
فضای تهی
free space
فضای خالی
free space
فضای ازاد
subspace
فضای فرعی
deep space
فضای سه بعدی
opens
فضای باز
biosphere
فضای زیست
opened
فضای باز
acceleration space
فضای شتاب
open
فضای باز
cavities
فضای خالی
cavities
فضای مجوف
cavity
فضای خالی
cavity
فضای مجوف
psychological space
فضای روانی
reflector space
فضای بازتابی
boot
فضای ترانک
floor space
فضای اشکوب
fornix
فضای مجوف
phase space
فضای فاز
covered space
فضای پوشیده
clearance
فضای بازی
campus
فضای باز
campuses
فضای باز
cylinder capacity
فضای سیلندر
danger space
فضای خطرناک
phase space
فضای فازی
floorage
فضای صحن
dead space
فضای مرده
dead space
فضای راکد
atmospheric environement
فضای جوی
eucleadian space
فضای اقلیدسی
void
فضای خالی
spaces
فضای خالی
aerospace
فضای ماوراء جو
bad break
فضای خالی
space
فضای خالی
clearance
فضای بیکار
memory address space
فضای نشانی حافظه
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
landscape garden
طراحی فضای سبز
blank
سفید فضای خالی
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
blankest
سفید فضای خالی
loading space
فضای قابل بارگیری
fanfares
نمایش در فضای باز
fanfare
نمایش در فضای باز
topological space
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
perspective space
نمایش فضای سه بعدی
margin
زمان یا فضای اضافی
payload space
فضای بار مفید
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
the infinite space
فضای بیکران لاینتاهی
furnace room
فضای داخل کوره
phase space cell
پیل فضای فاز
floor space occupied
فضای مورد نیاز
open cut
حفاری در فضای باز
foresheets
فضای جلوی قایق
hair space
فضای باریکی درچاپ
address apace
فضای آدرس دهی
trough of the sea
فضای میان دو موج
margins
زمان یا فضای اضافی
aston dark space
فضای تاریک استن
interstaller space
فضای بین- ستارهای
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
cathode glow
فضای روشن کاتد
perimeter
فضای احاطه کننده
Euclidean space
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
drift space
فضای تبدیل تحمیل
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
perimeters
فضای احاطه کننده
metric space
فضای متری
[ریاضی]
catcher space
فضای اوسیلاسیون زای
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
anode dark space
فضای تاریک اند
glade
فضای میان جنگل
glades
فضای میان جنگل
inane
چرند فضای نامحدود
buncher space
فضای تحمیل سرعتی
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
runout
فضای عمل یک سیستم
air distant support
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air defense readiness
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
inner product space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
space above property
فضای قسمت بالای ملک
clearance
هوا فضای خالی فاصله
pre-Hilbert space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
dead space
زاویه بیروح فضای کور
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
three-dimensional space
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com