English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
English Persian
lacking فقدان کمبود
Other Matches
atonia فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atonicity فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atony فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
short handed داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short-handed داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
forfeit فقدان
forfeited فقدان
forfeiting فقدان
apyrexy فقدان تب
forfeiture فقدان
loss فقدان
deficiencies فقدان
forfeits فقدان
deficiency فقدان
absence فقدان
absences فقدان
lacks فقدان
lacked فقدان
lack فقدان
hypoprosessis فقدان توجه
lacks فقدان کسری
lack فقدان کسری
absence of intention فقدان قصد
amenorrhea فقدان قاعدگی
acathexis فقدان نیروگذاری
lacked فقدان کسری
akinesthesia فقدان حس حرکت
anosmia فقدان حس شامه
analgesia فقدان حس درد
inattention فقدان توجه
hypoprosexia فقدان توجه
insanitation فقدان بهداشت
deprivation فقدان انعزال
loss of claim فقدان غرامت
loss of accuracy فقدان دقت
lack of incentive فقدان انگیزه
incapacity فقدان اهلیت
incoordination فقدان هم اهنگی
deprivations فقدان انعزال
anhedonia فقدان احساس لذت
ahedonia فقدان احساس لذت
achroma فقدان رنگ دانه
inhospitality فقدان مهمان نوازی
wanted کسر داشتن فقدان
achromia فقدان رنگ دانه
want کسر داشتن فقدان
acrotism فقدان ضربان یا تپش
anorgasmia فقدان اوج جنسی
anorgasmy فقدان اوج جنسی
inclemency بی اعتدالی فقدان ملایمت
aniconia فقدان تصویر ذهنی
anandria فقدان ویژگیهای نرینگی
evanescence فقدان تدریجی ناپایداری
interdiction فقدان اهلیت محجوریت
ineligibility فقدان شرایط لازم
the losser of a child فقدان یا داغ فرزند
inconsequence فقدان ارتباط منطقی
shortages کمبود
shortsage کمبود
shortfall کمبود
shortfalls کمبود
deficits کمبود
shortcomings کمبود
shortcoming کمبود
deficiencies کمبود
shortage کمبود
deficiency کمبود
leakage کمبود
leakages کمبود
deficit کمبود
colourblindness فقدان قوه تشخیص رنگ
acheilia فقدان لب بطور مادرزادی نوزاد بی لب
underpopulation کمبود جمعیت
oxygen deficit کمبود اکسیژن
time trouble کمبود وقت
scurvy کمبود ویتامین C
hard up <idiom> کمبود پول
leakage کمبود کسر
credit tightness کمبود اعتباری
lacked کمبود نیازمندی
lack کمبود نیازمندی
deficient دارای کمبود
anoxia کمبود اکسیژن
lacks کمبود نیازمندی
leakages کمبود کسر
leakage کمبود و کسری
leakages کمبود و کسری
achlorhydria فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
understaffed دچار کمبود کارمند
lack of self-confidence کمبود اعتماد به نفس
lack of confidence کمبود اعتماد به نفس
immunodeficiency کمبود ایمنی [پزشکی]
immune defect کمبود ایمنی [پزشکی]
short supply اماد کمبود دار
avitaminosis کمبود ویتامینها در بدن
beriberi بیماری کمبود ویتامن B
electron deficient molecules مولکولهای با کمبود الکترون
dearth قحط و غلا کمبود
shortcoming نکته ضعف کمبود
labor shortage کمبود نیروی کار
leukopenia کمبود گویچههای سفیدخون
shortcomings نکته ضعف کمبود
defective دارای کمبود معیوب
scorbutic ناشی از کمبود ویتامین C
acholia فقدات یا کمبود صفرا
anuresis فقدان قدرت دفع ادرار شاش بند
count out of the house مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
attenuation کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
deficit کسر موازنه کمبود سرمایه
hypoxia کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deficits کسر موازنه کمبود سرمایه
mulnutrition کمبود مواد غذائی در بدن
miss از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
misses از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
missed از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
aphonia فقدان صدا یا خفگی ان بعلت فلج تارهای صوتی
hydrogen embrittleness فقدان چقرمگی بعلت وجودهیدروژن در داخل جسم میباشد
degradation کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
paranoia جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
The room is stuffy. هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
xerophthalmia رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
anoxia فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
tare and tret وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
abuleia فقدان نیروی اراده ضعف اراده
abulia فقدان نیروی اراده ضعف اراده
nonaligned نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com