Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
skin deep	فقط تا روی پوست رویی
Other Matches
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
acrotic	رویی
zincic	رویی
zincoid	رویی
sauciness	با پر رویی
decahedral	ده رویی
outer	رویی
over	رویی
over-	رویی
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to show a bold front	پر رویی کردن
surface deterioration	فرسودگی رویی
surface soil	خاک رویی
orthotropism	راست رویی
overburden	مواد رویی
swarthiness	سبزه رویی
cordiality	خوش رویی
saucily	باپر رویی
sheet washing	فرسایش رویی
mushroom growth	زود رویی
wearing course	لایه رویی
icosahedron	بیست رویی
overburden	مصالح رویی
barefacedness	گشاده رویی
superficial abrasion	سایش رویی
surface course	لایه رویی
disgraced	فضاحت سیه رویی
cortex	لایه رویی روپوش
cortices	لایه رویی روپوش
grinder	سنگ رویی اسیاب
grinders	سنگ رویی اسیاب
rubicundity	گلگونی سرخ رویی
disgrace	فضاحت سیه رویی
disgraces	فضاحت سیه رویی
You really are cheeky!	واقعا" عجب رویی داری !
diffidence	کم رویی ترس بیم از خود
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
tunicle	لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
slopped	هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping	هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop	هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peels	پوست انداختن پوست
peel	پوست انداختن پوست
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
cascading windows	چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
hide	پوست
goatskin	پوست بز
dermis	پوست
hides	پوست
skinner	پوست کن
tegmentum	پوست
peels	پوست
skinless	بی پوست
swanskin	پوست قو
crustal	پوست
dermatalgia	پوست
husk	پوست
scalp	پوست سر
husks	پوست
peeling	پوست
tegmen	پوست
cortices	پوست
peel	پوست
cortex	پوست
cuticle	پوست
shelling	پوست
flayer	پوست کن
barks	پوست
parer	پوست کن
goats	پوست بز
tunc	پوست
encrustation	پوست
shell	پوست
goat	پوست بز
shale	پوست
barking	پوست
hull	پوست
hulls	پوست
integument	پوست
bark	پوست
glume	پوست
barked	پوست
shells	پوست
peltry	پوست
goatskins	پوست بز
encrustations	پوست
strippers	پوست کن
neurilemma or lema	پوست پی
stripper	پوست کن
rind	پوست
rinds	پوست
skinned	پوست
skins	پوست
skin	پوست
skinning	پوست
scalps	پوست سر بامو
alphosis	بیرنگی پوست
scalps	پوست فرق سر
scalp	پوست سر بامو
chafing	پوست رفتگی
chafes	پوست رفتگی
chafe	پوست رفتگی
scalp	پوست فرق سر
albinism	سفیدی پوست
apple peel	پوست سیب
slipe	پوست کندن از
scrotums	پوست بیضه
taxidermy	پوست ارایی
scalps	پوست کندن از سر
whitey	سفید پوست
peeled	پوست کنده
transcutaneal	عبورکننده از پوست
tegmentum	پوست طبیعی
beavers	پوست سگ ابی
skin	پوست پوستی
skinned	پوست پوستی
skins	پوست پوستی
picked	پوست کنده
aboveboard	پوست کنده
taxidermist	پوست ارا
scalp	پوست کندن از سر
thick skinned	پوست کلفت
thin skinned	پوست نازک
crusted	پوست دار
skinning	پوست پوستی
beaver	پوست سگ ابی
skiver	پوست تراش
unhusk	پوست کندن
peltmonger	پوست فروش
exuviate	پوست انداختن
fellmonger	پوست فروش
fellmonger	دلال پوست
parer	پوست تراش
parachroma	بیرنگی پوست
flench	پوست کندن
flense	پوست کندن
excorticate	پوست کندن
excoriation	پوست رفتگی
excoriate	پوست کندن از
entoderm	درون پوست
pityriasis	شوره پوست
phyma	برامدگی پوست
erythema	التهاب پوست
periderm	پوست اطراف
periderm	پوست برونی
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
percutaneous	از راه پوست
papillose	مانندبرامدگی پوست
pachydrmatous	پوست کلفت
moleskin	پوست کورموش
hypodermis	پوست زیرین
impassiveness	پوست کلفتی
mesoderm	میان پوست
in plain english	پوست کنده
melanotic	سیاه پوست
melanic	سیاه پوست
malicorium	پوست انار
malacodermous	نرم پوست
husked	پوست کنده
hulled	پوست کنده
molt	پوست اندازی
pachydermatous	پوست کلفت
pachydermatous	ستبر پوست
oxhide	پوست گاو
glumaceous	پوست دار
onionskin	پوست پیاز
kid skin	پوست بزغاله
hard shell	سخت پوست
hardshell	سخت پوست
negress	زن سیاه پوست
kipskin	دسته پوست
endoderm	درون پوست
barky	پوست دار
cuticular	وابسته به پوست
cuticular	پوست مانند
cutis	پوست زیرین
scarf skin	پوست برونی
scalable	پوست کندنی
debark	پوست کندن از
decorticate	پوست کندن از
derm	زیر پوست
dermatographia	پوست نگاری
scscalable	پوست کندنی
calfskin	پوست گوساله
calf skin	پوست گوساله
corticate	پوست دار
corticated	پوست دار
skinner	پوست فروش
skin effect	اثر پوست
bast	پوست درخت
blach hulled	سیاه پوست
skin and bone	پوست واستخوان
shuck	پوست نخودوغیره

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com