English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (4 milliseconds)
English Persian
paraplegia فلج اعضای سافل
Other Matches
inside تو اعضای داخلی
insides تو اعضای داخلی
burgomaster اعضای شهرداری
royalties اعضای خانواده سلطنتی
royalty اعضای خانواده سلطنتی
sensorium مرکز حواس اعضای حس
senior members اعضای بالارتبه یا ارشد
cadres اعضای یک سازمان نظامی
locomotory ابتلاء اعضای حرکتی
stiffening members اعضای صلب کننده
technical staff کارمندان یا اعضای فنی
locomotor ابتلاء اعضای حرکتی
footwork هماهنگی پا با اعضای دیگر
vitals اعضای حیاتی و موثربدن
main structure menbers اعضای اصلی ساختمان
the f. اعضای هیئت پزشکی
prosthetics مبحث اعضای مضنوعی
cadre اعضای یک سازمان نظامی
locomotor دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
quaker meeting انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
hypotrophy رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
innards اعضای داخلی حیوان یاانسان
vitals اعضای اصلی بدن حیوان
senatorial وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorian وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
toho اعضای انگشتان نشانه و شست
urogenital وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
conscript fathere اعضای مجلس سنای روم باستان
bounds محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
quaker's meeting انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
bionic وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
matricular وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
pin joint اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
component تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
components تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
clocks سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
backplane مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
catena 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
friendly society انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly societies انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
heterology عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
to pack a jury جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
churchwarden هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
homology همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
embassies سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassy سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
picketings اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com