Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
pin
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinned
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinning
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
Other Matches
unplugged
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging
خارج کردن دو شاخه از سوکت
plugging
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugs
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plug
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
spraying
شاخه کوچک
sprig
شاخه کوچک
sprayed
شاخه کوچک
twig
: شاخه کوچک
spray
شاخه کوچک
sprigs
شاخه کوچک
sprays
شاخه کوچک
twing
شاخه کوچک
branchlet
شاخه کوچک
twigs
: شاخه کوچک
subshrub
شاخه کوچک
sprit
جوانه یا شاخه کوچک
subshrub
شاخه فرعی گیاه کوچک
subsegment
بخشی کوچک یک سگمنت
ostiole
سوراخ یا دهانه کوچک
slotting
سوراخ کردن شکاف کوچک
duckpin
بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
slot
سوراخ کردن شکاف کوچک
slots
سوراخ کردن شکاف کوچک
ant hill
تپهی کوچک دور سوراخ مورچه
ant hills
تپهی کوچک دور سوراخ مورچه
candlepins
بازی بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
hierarchical communications system
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
subset
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
helmzhold resonator
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
to brachiate
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
sprocket holes
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
compacts
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacting
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacted
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compact
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
download
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
socket
سوکت
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
arborization
شاخه شاخه شدگی
branch
شاخه شاخه شدن
ramify
شاخه شاخه شدن
forkedly
بطور شاخه شاخه
branches
شاخه شاخه شدن
fuse socket
سوکت فیوز
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
hardwired connection
می بجای ورودی و سوکت
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
spade socket
[سوکت بیلی شکل]
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
adapter
اجازه نصب در سوکت میدهد
probe socket
[سوکت پروب]
[الکرونیک و کامپیوتر]
cords
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
plugging
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
cord
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
plug
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugs
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
panels
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
panel
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
populating
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
populate
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
populates
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
plug
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
users
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
plugging
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plugs
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
user
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
din
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
polarized
ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
bifurcate
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
unpopulated
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
riddle
سوراخ سوراخ کردن
riddles
سوراخ سوراخ کردن
cancellated
سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block
قالب سوراخ سوراخ
grid
دریچه سوراخ سوراخ
cancellate
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous
سوراخ سوراخ اسفنجی
grids
دریچه سوراخ سوراخ
millepore
مرجان سوراخ سوراخ
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
bough
شاخه
virga
شاخه
Br
شاخه
doddered
بی شاخه
plugging
دو شاخه
trifurcation
سه شاخه
plug
دو شاخه
nibs
شاخه
plugs
دو شاخه
nib
شاخه
ramulose
شاخه شاخه
ramus
شاخه
trifid
سه شاخه
boughs
شاخه
ramulous
شاخه شاخه
embranchment
شاخه
bifurcation
شاخه
pinned
در شاخه
pin
در شاخه
variations
شاخه
variation
شاخه
intersection leg
شاخه
pinning
در شاخه
three way
سه شاخه
furcate
شاخه شاخه
connection plug
دو شاخه
branches
شاخه
branch cutter
شاخه بر
limbs
شاخه
limb
شاخه
arm
شاخه
nid
شاخه
acaulescent
بی شاخه
branch
شاخه
branch line
شاخه
forking
سه شاخه
fork
سه شاخه
limbless
بی شاخه
forking
شاخه
branch lines
شاخه
knag
ته شاخه
fork
شاخه
alley
شاخه ماز
gray ramus
شاخه خاکستری
blind alleys
شاخه بن بست
branch
شاخه دراوردن
three arm protractor
نقاله سه شاخه
branches
شاخه دراوردن
alleys
شاخه ماز
spriggy
شاخه دار
battery charging plug
دو شاخه باتری پر کن
linear portion
شاخه خطی
lamina
شاخه پردهای
lamin
شاخه پردهای
bifurcate
دو شاخه شدن
intersection leg
شاخه یک همبر
insessorial
شاخه نشین
biramous
دارای دو شاخه
boughed
شاخه دار
branchy
شاخه دار
branching
شاخه گزینی
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
disbranch
بی شاخه کردن
distributary
رود شاخه
dog leg
شاخه فرعی
female plug
دو شاخه ماده
banana pin
دو شاخه رادیو
arborescent
شاخه مانند
coppices
شاخه زاد
secateur
شاخه قطع کن
ramify
شاخه بستن
ramify
شاخه دادن
ramiform
شاخه مانند
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
provine
شاخه خوابانده
offshoot
شاخه نورسته
offshoots
شاخه نورسته
ramification
شاخه شاخگی
ramifications
شاخه شاخگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com