English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
Other Matches
hylotheism اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
materialism اصالت ماده
materialists معتقد به اصالت ماده
materialist معتقد به اصالت ماده
subjective فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
immaterialism عدم اعتقاد به ماده تجرد
hylotheism اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
react تغییر به علت وجود یک ماده
reacted تغییر به علت وجود یک ماده
reacts تغییر به علت وجود یک ماده
reacting تغییر به علت وجود یک ماده
lactosuria وجود ماده قندی شیر درپیشاب
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
material theory of heat پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
deposits لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposit لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
ferrite core ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
pigments ماده رنگی ماده ملونه
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
pragmatism فلسفه اصالت عمل
rationalism فلسفه اصالت عقل
individualism فلسفه اصالت فرد
vitalism اعتقاد به اصالت حیات
animism اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
ultra individualism اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
naturalism فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
hylotheistic یکی دانندهء خدا و ماده مربوط به این اعتقاد که خدا وماده یکی است
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
realities اصالت وجود
reality اصالت وجود
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
factionalism اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
unitarianism وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
printed circuit board ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
natural philosopher فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
Despite the fact that… با وجود اینکه
humoralism اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
individualism اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
viruses وجود دارد
virus وجود دارد
spiritism اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
and there an end. و پایان وجود دارد.
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
groove [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
article ماده
abscesses ماده
articles ماده
bitched سگ ماده
abscess ماده
item ماده
items ماده
clause ماده
materials ماده
stipulation ماده
material ماده
metals ماده
mattering ماده
substances ماده
mattered ماده
catch for door bolt ماده
metal ماده
matters ماده
foamed meterid ماده کف
stuff ماده
anti matter ضد ماده
stuffed ماده
provision ماده
stuffs ماده
matter ماده
nanny goat بز ماده
nany بز ماده
stuffless بی ماده
nanny goats بز ماده
antimatter ضد ماده
bitch سگ ماده
bitches سگ ماده
bitching سگ ماده
female ماده
substance ماده
agents ماده
agent ماده
clauses ماده
monoclinous نر و ماده
Is there heating? آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
Is there air conditioning? آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
There's an exception to every rule. برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Racial prejudice prevails in some countries. دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
There is one physician for every 260 inhabitants. برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
Where theres will theres a way . <proverb> تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
residents ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
She loves him in spite lf sll his faults . با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
narcotic ماده مخدر
nutrient ماده مغذی
abrasives ماده سایا
substance ماده اصلی
high explosive ماده منفجره
metals ماده مذاب
pesticide ماده ضدافت
pesticides ماده ضدافت
wads ماده پرکننده
abrasives ماده ساینده
abrasive ماده سایا
abrasive ماده ساینده
wad ماده پرکننده
foodstuff ماده غذایی
female جنس ماده
foodstuffs ماده غذایی
metal ماده مذاب
clauses ماده قانون
corrosive ماده خورنده
materialist ماده گرای
materialist ماده گرا
materialists ماده گرای
materialists ماده گرا
lubricant ماده روغنی
clause ماده قانون
lubricants ماده روغنی
insoluble ماده حل نشدنی
article ماده بند
corrosive ماده اکاله
preventive ماده حفافتی
point ماده اصل
chlorophyll ماده سبزگیاهی
raw material ماده خام
tabbies گربه ماده
tabby گربه ماده
mucus ماده مخطی
mucus ماده لزج
hind گوزن ماده
cow ماده گاو
cowed ماده گاو
cowing ماده گاو
cows ماده گاو
woman ماده مونث
article ماده قانون
articles ماده بند
articles ماده قانون
stuffs ماده اولیه
lionesses ماده شیر
additive ماده افزودنی
additives ماده افزودنی
mineral ماده معدنی
jellies ماده لزج
jelly ماده لزج
nutrients ماده مغذی
lioness ماده شیر
filler ماده پر کننده
filler ماده پرکننده
fillers ماده پر کننده
stuffed ماده اولیه
stuff ماده اولیه
ovum یاخته ماده
stocked ماده اولیه
preservative ماده جلوگیری
preservatives ماده جلوگیری
heifer گوساله ماده
heifer ماده گوساله
stock ماده اولیه
heifers گوساله ماده
heifers ماده گوساله
tigresses ماده پلنگ
pigment ماده رنگی
tigress ماده پلنگ
pigments ماده رنگی
fillers ماده پرکننده
thermate ماده ترمیت
smoke agent ماده دودانگیز
single clause bill ماده واحده
she wolf ماده گرگ
she wolf گرگ ماده
she deer گوزن ماده
sexed بطورمشخص نر یا ماده
res شی ء بخصوص ماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com