English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
humanitarianism فلسفه همنوع دوستی
Other Matches
egoism یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
congener همنوع
biotype همنوع
fellowman همنوع
conspecific همنوع
f.soldier همنوع
cannibalism همنوع خواری
mitwelt ارتباط با همنوع
humnanist همنوع دوست
fellowship دوستی
philogyny زن دوستی
uxoriousness زن دوستی
friendships دوستی
sodality دوستی
friendship دوستی
fellowships دوستی
togetherness دوستی
brotherliness دوستی
peace دوستی
lastering friendship دوستی پا بر جا یا ثابت
excessive love دوستی زیاد
fraternal love دوستی برادری
brotherly ازروی دوستی
algophilia درد دوستی
humanitarianism بشر دوستی
philanthropy بشر دوستی
the utmost love منتهای دوستی
taphophilia گور دوستی
self love خود دوستی
negrophilism دوستی بازنگیان
negrophilism سیاه دوستی
motherly love دوستی مادرانه
ophilia مار دوستی
paternal love دوستی پدرانه
fraternization دوستی کردن
philoprogenitiveness بچه دوستی
professed love دوستی زبانی
protestation of frienship ادعای دوستی
ritualism تشریفات دوستی
love feast عید دوستی
under cover of frind ship بعنوان دوستی
ties of friendship قیودیاعلاقه دوستی
altruism نوع دوستی
wanderlust اوارگی دوستی
kiss of death دوستی خاله خرسه
fawned افهار دوستی کردن
fawn افهار دوستی کردن
patriotically از روی میهن دوستی
The bonds of friendship (affection). رشته دوستی والفت
liquorish حاکی ازنوشابه دوستی
gregariously از روی جمعیت دوستی
breach of friendship بهم زدن دوستی
cozy up to (someone) <idiom> باکسی دوستی برقرارکردن
bibliomania جنون کتاب دوستی
endearing از روی دوستی و محبت
fawns افهار دوستی کردن
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
philosophically ازراه حکمت دوستی
algolagnia درد دوستی جنسی
humanitarianism مسلک بشر دوستی
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend ! معنی دوستی را هم فهمیدیم
sportsmanship ورزش دوستی مردانگی
electrophilic attack حمله الکترون دوستی
to make friends with anyone با کسی اشنایی یا دوستی
ties of friendship انچه دوستی اقتضامیکند
electrophilic aromatic substitution استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
they are sworn frends با هم پیمان دوستی بسته اند
i reckon اطمینان به دوستی کسی داشتن
He came under the guise of friend ship . درقالب دوستی ظاهر ( وارد ) شد
He did it out of friendship. ازروی دوستی اینکار راکرد
theocentrism توجه بخدا خدا دوستی
nucleophilic aromatic substitution استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
theocentricity توجه بخدا خدا دوستی
humanism نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
philosophies فلسفه
philosophy فلسفه
wanderlust علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
i reckon روی دوستی کسی حساب کردن
they are sworn frends بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
(not) have anything to do with someone <idiom> نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
to interrupt a friendship رشته دوستی را با کسی پاره کردن
haunt دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
haunts دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
philosophy of the lyceum فلسفه مدرسه
philosophy of the garden فلسفه اپیکور
philosophy of the garden فلسفه باغ
philosophy of the academy فلسفه افلاطون
philosophy of the academy فلسفه فرهنگستان
yoga فلسفه جوکی
theory of law فلسفه حقوق
philosophy of law فلسفه حقوق
philosophist فلسفه باف
philosophism فلسفه بافی
stoicism فلسفه رواقیون
determinism فلسفه جبری
personalism فلسفه فردی
philosophy of the lyceum فلسفه ارسطو
philosophy of the porch فلسفه رواق
philosophy of the porch فلسفه زنون
Marxism فلسفه مارکسیست
theories of punishment فلسفه مجازات
skepsis فلسفه بدبینی
scholasticism فلسفه مدرسی
predestination فلسفه جبری
jurisprudence فلسفه حقوق
yogic فلسفه جوکی
pyrrhonism فلسفه یونانی
utilitarianism فلسفه سودجویی
platonism فلسفه افلاطونی
pragmatism فلسفه عملی
platonism فلسفه افلاطون
rationalism فلسفه عقلانی
accidentalism فلسفه عرضی
Taoism فلسفه تائو
metaphsics فلسفه نظری
logical positivism فلسفه عملی
logical empiricism فلسفه عملی
epicureanism فلسفه اپیکوری
metagnostics فلسفه ماورا
kant فلسفه کانت
irrationalism فلسفه غیرمعقول
intellectualism فلسفه عقلیه
hylozoism فلسفه مادی
mysticism فلسفه درویش ها
dogmatism فلسفه جزمی
objectivism فلسفه حسی
accidentalism فلسفه صدفی
nominalism فلسفه صوری
escapism فلسفه فرار
aristotlianism فلسفه ارسطویی
academics فلسفه افلاطون
individualism فلسفه اصالت فرد
naturalists معتقد به فلسفه طبیعی
rationalism فلسفه اصالت عقل
naturalist معتقد به فلسفه طبیعی
good order خوش ترتیب [فلسفه]
peripatetic وابسته به فلسفه ارسطو
transcendentalism فلسفه ماوراء الطبیعه
cosmology فلسفه انتظام گیتی
cosmologies فلسفه انتظام گیتی
zen buddhism فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
pragmatism فلسفه اصالت عمل
stoic پیرو فلسفه رواقیون
scepsis فلسفه مبنی برتردید
stoical پیرو فلسفه رواقیون
manichaeanism اصول فلسفه مانی
positivism فلسفه عملی ومثبت
pragmatist پیرو فلسفه عملی
economic determinism فلسفه جبر اقتصادی
gnosticism فلسفه عرفانی یا روحانی
optimism فلسفه خوش بینی
neo platonism فلسفه افلاطونی نوین
cosmism فلسفه تکامل گیتی
cartesian وابسته به فلسفه دکارت
supernaturalism فلسفه ماوراء طبیعه
epicureanism فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
irrationlism فلسفه غیر عقلی
skepticism فلسفه شکاکی وبدبینی
rationalist معتقد به فلسفه عقلانی
skepsisŠskepticŠetc فلسفه مبنی برتردید
snake in the grass <idiom> دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
Please accept this gift as a mark of my friendship. لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
humanism مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
passivism فلسفه صبر وعدم جنبش
relativity فلسفه نسبیه نسبی بودن
neoplatonic وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
occultism روش یا فلسفه رمز وسر
cosmologic وابسته به فلسفه انتظام گیتی
objectivism عین گرایی فلسفه مادی
determinism فلسفه تقدیری جبر گرایی
natural selection فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
kantian وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
pythagorean پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
academic طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
transcendentalism فلسفه خارج جهان مادی
platonism فلسفه ایده الی شدن
pessimism بدی مطلق فلسفه بدبینی
predestinarianism پیروی از فلسفه قدری وجبری
cosmological وابسته به فلسفه انتظام گیتی
tae guk بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
naturalism فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
propositional calculus حساب گزاره ها [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
propositional calculus حساب گزاره ای [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
platonize پیرو فلسفه ایده الی شدن
pragmatics فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
pragmatic فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
curry favor <idiom> هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
libertarian طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
hedonism فلسفه خوشی پرستی وتمتع ازلذایذ دنیای زودگذر
backstabber خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
machiavellism اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
formulism رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
peace pact میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
subjective فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
fascism نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
naturalism فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com