Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
plain flap
فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
Other Matches
kruger flap
فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
protagon
جسم فوسفوری که جزاصلی سفیده مخ را تشکیل میدهد
registry
پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
registries
پایگاه داده که پایه ویندوزرا تشکیل میدهد
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
amylose
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
fix
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fixes
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
newels
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newel
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
germinal area
قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
electroluminescent
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
binder
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binders
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
gill type flap
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
gill
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
variable camber flap
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
media
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
terminals
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
cartesian coordinates
سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
tabbed flap
فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
jet flap
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
delamination
لایه لایه کردن
interlayer
لایه بین دو لایه
lamination
لایه لایه سازی
argillite
خاک رس لایه لایه
delaminate
لایه لایه شدن
delamination
لایه لایه شدگی
delamination
لایه لایه شدن
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dma
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
tier
لایه
coats
لایه
coatings
لایه
layer line
خط لایه
ribband
لایه
tiers
لایه
coated
لایه
stuffless
بی لایه
substrate
لایه
layers
لایه
padding
لایه
lamellose
لایه لایه
coat
لایه
three-ply
سه لایه
layer
لایه
shelling
لایه
provine
لایه
shells
لایه
ribands
لایه
shell
لایه
riband
لایه
ribbands
لایه
yard
لایه
yards
لایه
strata
لایه ها
course
لایه
coursed
لایه
courses
لایه
lamellar
لایه لایه
bed
لایه
leaf
لایه
beds
لایه
stratum
لایه
three ply
سه لایه
wearing course
لایه رویی
the inner layer
لایه درونی
energy shell
لایه انرژی
energy stage
لایه انرژی
stratosphere
لایه- سپهر
epilimnion
اب لایه زبرین
priming
لایه اول
surface course
لایه رویی
acid lining
لایه اسیدی
epilimnion
اب لایه سطحی
thin film
لایه نازک
lamella
لایه صفحه
magnetic layer
لایه مغناطیسی
ionosphere
لایه یونسفر
stripping
تراش لایه رو
stripping
برداشت لایه رو
multilayer
چند لایه
frost blanket course
لایه ضد یخ قشر ضد یخ
traprock
لایه بازالتی
insulated layer
لایه عایق
euphotic
اب لایه نورگیر
mylar
لایه پولیستری
in layers
در چند لایه
impervious blanket
لایه نفوذناپذیر
top layer
لایه فوقانی
impervious blanket
لایه ناتراوا
intermediate layer
لایه میانی
undercoat
زیر لایه
layer of rock
لایه سنگی
five ply
پنج لایه
layering
لایه بندی
priming layer
لایه استری
stratification
لایه بندی
filter layer
لایه پالایش
filter layer
لایه صافی
soil horizon
لایه خاک
silt layer
لایه لای
outer shell
لایه والانس
reversing layer
لایه واگردان
plasterboard
لایه گچی
surfacing
لایه پوشش
frost blanket course
لایه پاد یخ
sand layer
لایه ماسه
strand
لایه رودخانه
sedimentation
لایه گذاری
selected material
لایه فرم
laminated
لاله لایه
strands
لایه رودخانه
subfloor
لایه زیر کف
sublevel
زیر لایه
overburden
لایه سربار
substrate
زیر لایه
valence shell
لایه والانس
bedding
لایه زیرین
substratum
زیر لایه
oxide film
لایه اکسیدی
pervious blanket
لایه زهکش
hard layer
لایه سفت
porous layer
لایه روزنهای
limnetic zone
لایه نورگیر اب
bedding
لایه بندی
pads
لایه پشتی
sub grade
لایه زیرین
damp proof course=
لایه نمبند
pad
لایه پشتی
hard layer
لایه سخت
superstratum
ابر لایه
concrete layer
لایه بتنی
waterproofing course
لایه اب بندی
basaltic stratum
لایه بازالتی
depletion layer
تهی لایه
plying
لایه کاغذ
bottom layer
لایه مشترک
ply
لایه کاغذ
plies
لایه کاغذ
boundary layer
لایه مرزی
plied
لایه کاغذ
barrier layer
لایه سدی
coat of plastering
لایه اندود
base course
لایه شالوده
drainage course
لایه زهکش
zonate
لایه دار
confining layer
لایه فشارزا
subsell
زیر لایه
carbon deposite
لایه کربن
blocking layer
لایه سدی
binder course
لایه استر
damp proof course=
لایه نمگیر
bioderm
لایه زنده
blockstone course
لایه سنگچین
establishments
تشکیل
endomorphy
تشکیل
endomorphism
تشکیل
incorporation
تشکیل
establishment
تشکیل
entelechy
تشکیل
depositions
سطح با یک لایه نازک
steady flow
جریان لایه وار
magnetic film
لایه فیلم مغناطیسی
subbase course
لایه زیر اساس
fascias
لایه پوششی فیبری
mesocline
لایه فوقانی مزوسفر
flat coat
[painting]
لایه صاف رنگ
fascia
لایه پوششی فیبری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com