Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
English
Persian
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
Other Matches
zootechnician
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
animal husband
پرورش جانوران اهلی
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
colony
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
domesticating
اهلی کردن
domesticates
اهلی کردن
domesticate
اهلی کردن
buck
جنس نر اهو وحیوانات دیگر
bucks
جنس نر اهو وحیوانات دیگر
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
savages
وحشی کردن
savaging
وحشی کردن
savage
وحشی کردن
savaged
وحشی کردن
barbarize
وحشی کردن
barbarise
وحشی کردن
zootechnics
روش تربیت ورام کردن جانوران
zootechny
روش تربیت و رام کردن جانوران
verminate
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
outbreed
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
barbarise
وحشی گری کردن
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
leash
افسار سگ وحیوانات مشابه افسار بستن
leashes
افسار سگ وحیوانات مشابه افسار بستن
domestic
اهلی
tamest
اهلی
tame
اهلی
tamer
اهلی
taming
اهلی
natives
اهلی
native
اهلی
domesticated
اهلی
tames
اهلی
tamed
اهلی
Aborigine
اهلی قدیم
tamely
بطور اهلی
fox terrier
نوعی سگ اهلی
domesticity
حالت اهلی
domestication
اهلی سازی
live stock
چارپایان اهلی
domestic animals
حیوانات اهلی
semidomesticated
نیمه اهلی
livestock
چارپایان اهلی
domesticated
اهلی شده
naturalized
اهلی شده
pet
حیوان اهلی منزل
pets
حیوان اهلی منزل
petted
حیوان اهلی منزل
farmed
پرورشگاه حیوانات اهلی
farms
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
پرورشگاه حیوانات اهلی
domestically
بطور خانوادگی و اهلی
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
privilegium
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
manx cat
گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
water buffalo
گاو میش اهلی شده اسیایی
thremmatology
علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
heathenize
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
faunology
جانوران
menagerie
نمایشگاه جانوران
menageries
نمایشگاه جانوران
acephali
جانوران بیسر
faunae
مربوط به جانوران
faunis
الهه جانوران
kit
بچه جانوران
halobiont
جانوران اب شور
kits
بچه جانوران
lights
ریه جانوران
faunistic
وابسته به جانوران
herbivora
جانوران علفخوار
implacentalia
جانوران بی جفت
invertebrata
جانوران بی مهره
zoodvnamics
فیزیولوژی جانوران
animalist
پیکرنمای جانوران
vermin
جانوران موذی
animal kingdom
جهان جانوران
bimana
جانوران دودست
animality
زندگی جانوران
zooplankton
جانوران شناور
animals kingdom
جهان جانوران
arachnida
جانوران عنکبوتی
zooid
جانورسان شبیه جانوران
clawing
سرپنجه جانوران ناخن
biosystematic
رده بندی جانوران
terrarium
نمایشگاه جانوران خشکی
claw
سرپنجه جانوران ناخن
to water
[horses, cattle, etc.]
آب دادن
[به جانوران بومی]
zootaxy
طبقه بندی جانوران
instinct
هوش طبیعی جانوران
pincer
عضو گازانبری جانوران
articulata
جانوران حلقه دار
oestrum
شهوت ومستی جانوران
arthropoda
جانوران مفصل دار
clawed
سرپنجه جانوران ناخن
instincts
هوش طبیعی جانوران
pachyder mata
جانوران پوست کلفت
underbody
پایین تنه جانوران
verminous
پر از حشرات یا جانوران موذی
claws
سرپنجه جانوران ناخن
king of beasts
پادشان جانوران :شیر
neontology
بررسی جانوران مانده
somite
حلقه یابند بدن جانوران
weasel
جانوران پستاندار شبیه راسو
aquarium
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
limnologist
زیست شناس جانوران اب شیرین
vivarium
جای نگاهداری جانوران زمینی
aquariums
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
seafood
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
animalcular
وابسته به جانوران ذره بینی
gamekeepers
متصدی جانوران شکاری قرقچی
aquaria
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
epizootic
منتشر شونده درمیان جانوران
microorganisms
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
microorganism
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
gamekeeper
متصدی جانوران شکاری قرقچی
weasels
جانوران پستاندار شبیه راسو
lorica
پوسته سخت حافظ جانوران
zoometry
اندازه گیری اندامهای جانوران
To kI'll animals for food .
جانوران را برای غذا کشتن
achordata
جانوران فاقد ستون فقرات
savage
وحشی
hare brained
وحشی
unmannerly
وحشی
undaunted
وحشی
gris
وحشی
anthropophagus
وحشی
barbarous
وحشی
unshaped
وحشی
sylvatic
وحشی
ungovernable
وحشی
unshapen
وحشی
Gothic
وحشی
boarish
وحشی
truculent
وحشی
ferocious
وحشی
rambunctious
وحشی
uncivilized
وحشی
feral
وحشی
ruffian
وحشی
ruffians
وحشی
savaging
وحشی
ferine
وحشی
wild
وحشی
wildest
وحشی
wilds
وحشی
savaged
وحشی
barbaric
وحشی
ruttish
وحشی
savages
وحشی
rodenticide
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
chitin
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
polyzoic
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
polyphagous
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
deadfall
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
humane killer
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
fauna
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
foraminifer
جنسی از جانوران ریز ریشه پای
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
incestuous
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
zoography
علم توصیف جانوران وخوی انان
fellness
وحشی گری
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
headache
خشخاش وحشی
manlike
جنس نر وحشی
bullock
گوساله وحشی
semi barbarian
نیم وحشی
wildling
حیوان وحشی
savaging
وحشی شدن
feral child
کودک وحشی
parsnip
زردک وحشی
charlock
خردل وحشی
mallard
اردک وحشی
savages
وحشی شدن
saracen
کافر وحشی
headaches
خشخاش وحشی
bullocks
گوساله وحشی
grosser
وحشی توده
grossed
وحشی توده
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
gross
وحشی توده
onion couch
یکجور جو وحشی
onion grass
یکجور جو وحشی
parsnips
هویج وحشی
parsnip
هویج وحشی
grosses
وحشی توده
wildness
وحشی گری
cheetah
یوزپلنگ وحشی
parsnips
زردک وحشی
grossing
وحشی توده
wild rice
برنج وحشی
uncivil
وحشی بی ادب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com