Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (13 milliseconds)
English
Persian
swordplay
فن شمشیر بازی
Search result with all words
director
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
fence
شمشیر بازی
fence
شمشیر بازی کردن
fences
شمشیر بازی
fences
شمشیر بازی کردن
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
swordsmanship
شمشیر بازی
Other Matches
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
bilbo
شمشیر
spurtle
شمشیر
blade
شمشیر
bilboa
شمشیر
bolo
شمشیر
sword
شمشیر
swords
شمشیر
spits
شمشیر
spit
شمشیر
swordsman
شمشیر زن
steel
شمشیر پولادی
With a stork of the sword.
با ضرب شمشیر
sword cut
زخم شمشیر
swordlike
شمشیر مانند
sword cutter
شمشیر ساز
rapiers
شمشیر دودم
sword dance
رقص شمشیر
scabbard
غلاف شمشیر
sword fish
شمشیر ماهی
swordfishes
شمشیر ماهی.
rapier
شمشیر دودم
steels
شمشیر پولادی
to carry sword
شمشیر جستن
swordfish
شمشیر ماهی.
tucker
شمشیر ساز
steeling
شمشیر پولادی
scabbards
غلاف شمشیر
at the point of the sword
بدم شمشیر
steeled
شمشیر پولادی
swordsman
شمشیر باز
sabre cut
زخم شمشیر
baldric
بند شمشیر
sword knot
شرابه شمشیر
hilt
دسته شمشیر
blade
تیغه شمشیر
hilts
دسته شمشیر
pommel
قبه شمشیر
pommels
قبه شمشیر
handle
قبضه شمشیر
gladiate
شمشیر مانند
claymore
شمشیر دودمه
foilsman
شمشیر باز
fencer
شمشیر باز
handles
قبضه شمشیر
foibles
تیغه شمشیر
foible
تیغه شمشیر
daito
شمشیر بزرگ
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
in line
شمشیر در وضع حمله
toledo
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
stoccata
پرتاب با ضربه شمشیر
curtal ax
شمشیر کوتاه وسنگین
stoccado
پرتاب با ضربه شمشیر
scimitar
شمشیر هلالی شکل
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
backsword
شمشیر یک لبهء برنده
curtle ax
شمشیر کوتاه وسنگین
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
point d'arret
نوک چنگالی شمشیر
falchion
شمشیر کوتاه و پهن
engagements
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
sword dance
اجرای رقص در اطراف شمشیر
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foin
فرو بردن شمشیر یا نیزه
weaknesses
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
partisan
شمشیر پهن ودسته بلند
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
electric foil
شمشیر فویل با نوک برقدار
partizan
شمشیر پهن ودسته بلند
foibles
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foible
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partisans
شمشیر پهن ودسته بلند
sabre cut
زخم شوشکه ضربه شمشیر
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
manipulators
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
croise
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
handle
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
fortes
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
saber
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
forte
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
handles
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
sabers
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
sabres
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
bind
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
guards
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
compound parry
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
guarding
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
sabre
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
touch
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
pommels
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
barong
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
pommel
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
tucks
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tuck
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
dubs
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dub
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
foiled
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foils
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
patulousness
بازی
solitaire
تک بازی
solitaires
تک بازی
game
بازی
plain dealing
بازی
falconine
بازی
actions
بازی
dibasic
دو بازی
partie
بازی
grey hound
سگ بازی
hopscotch
بازی لی لی
action
بازی
play
بازی
clearance
بازی
watermanship
اب بازی
basics
بازی
plays
بازی
playing
بازی
played
بازی
slackness
بازی
homes
بازی
gaming
بازی
openness
بازی
home
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
fun
بازی
basic
بازی
gaming
قمار بازی
doubled up
بازی دوبل
doubled
بازی دوبل
cunningly
به حیله بازی
monkey business
کچلک بازی
charlatanry
زبان بازی
charlatanism
چاچول بازی
bonfires
اتش بازی
fencing
ششمشیر بازی
charlatanism
زبان بازی
fireworks
اتش بازی
firework
آتش بازی
paperwork
کاغذ بازی
skating
اسکیت بازی
bandied
چوگان بازی کچ
bonfire
اتش بازی
choose up game
بازی غیررسمی
sand lot
بازی غیررسمی
crampet game
بازی شطرنج
basic salt
نمک بازی
hustled
بازی هشیارانه
full-time
09 دقیقه بازی
playfully
با خنده و بازی
charade
نوعی بازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com