English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (2 milliseconds)
English Persian
aeromechanics فن مکانیک هواپیمایی
Search result with all words
aeromechanic مربوط به مکانیک هواپیمایی
Other Matches
monoplance هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
mechanic مکانیک مکانیک ماشین الات
mechanic مکانیک
mechanician مکانیک
mechanics مکانیک
machanist مکانیک
anti air ضد هواپیمایی
counter air ضد هواپیمایی
aviation هواپیمایی
wave mecanics مکانیک موجی
automotive engineer مهندس مکانیک
mechanical engineer مهندس مکانیک
mechanical engineering مهندسی مکانیک
aeromechanic مکانیک هواپیما
mechanical engineer مکانیک دان
matrix mechnics مکانیک ماتریسی
biomechanics زیست مکانیک
newtonian mechanics مکانیک نیوتونی
quantum mechanics مکانیک کوانتومی
fluid mechanics مکانیک سیالات
newtonian machanics مکانیک نیوتنی
soil mechanics مکانیک خاک
soil mechanism مکانیک خاک
statistical mechanics مکانیک اماری
celestial machine مکانیک سماوی
celestial machine مکانیک اسمانی
body mechanics مکانیک بدن
hydromechanics مکانیک سیالات
hydraulics مکانیک سیالات
electricians مکانیک برق
fitters کمک مکانیک
mechanics علم مکانیک
fitter کمک مکانیک
electrician مکانیک برق
dynamics مکانیک حرکت
sea plane هواپیمایی دریایی
avionics الکترونیک هواپیمایی
antiair warfare جنگ ضد هواپیمایی
aircraft section قسمت هواپیمایی
airlines شرکت هواپیمایی
airline شرکت هواپیمایی
aviate هواپیمایی کردن
aviation authority امور هواپیمایی
air officer افسر هواپیمایی
mechanician مکانیک ماشین الات
quantum theory مکانیک کوانتومی [فیزیک]
quantum physics مکانیک کوانتومی [فیزیک]
gasmen مکانیک وسایل گازسوز
schrodinger wave mechanics مکانیک موجی شرودینگر
gasman مکانیک وسایل گازسوز
classical mechanics مکانیک کلاسیک [فیزیک]
mechanics علم جراثقال مکانیک
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
hydraulics هیدرولیک مکانیک مایعات
air traffic رفت و آمد هواپیمایی
fixed geometry هواپیمایی با بال ثابت
Civil Aviation Organization سازمان هواپیمایی کشور
ejection seat صندلی پران [هواپیمایی]
ejector seat صندلی پران [هواپیمایی]
freewheel [overrunning clutch ] چرخ آزاد [فناوری مکانیک]
common tool set دست ابزار جنرال مکانیک
fitters کمک مکانیک مونتاژکار لوله کش
fitter کمک مکانیک مونتاژکار لوله کش
mechanics علم مکانیک ماشین شناسی
conventional take off and landing هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
quadraplane هواپیمایی با چهار بال روی هم
aviation sotre keeper انبار دار قسمت هواپیمایی
automotive engineering تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
choppers هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
hydro airplane هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
chopper هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
squadrons گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
variable geometry aircraft هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
squadron گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
snooper هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
C.A.B مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B.s مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
Can you send a mechanic, please? آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft defective هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
maritime aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
limiting speed بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
directors هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
ornithopter هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
autogyro هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
energetics رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
landplane هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
streamliner قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
lifting body هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
sailwing هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
visual interceptor هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
hydroplane هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaning هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplanes هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaned هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
flight engineer مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
tactical air نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
marine aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com