English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
zooplasty فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
Other Matches
anthropophagous تغذیه کننده از گوشت انسان
therianthropic وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
genet جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
epizoic زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
salami گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
anthropo پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
id مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
pomace گوشت سیب گوشت میوه
feelings indigenous to man احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate هم پیوند
associated هم پیوند
associates هم پیوند
syntheses پیوند
synthesis پیوند
imping پیوند
colligation پیوند
relation پیوند
associating هم پیوند
ligament پیوند
ligaments پیوند
graftage پیوند
grafter پیوند زن
graft پیوند
linkage پیوند
grafted پیوند
grafts پیوند
nexus پیوند
bonding پیوند
linkages پیوند
hyphens پیوند
bond پیوند
hyphen پیوند
anastomosis پیوند
strapping پیوند
slurs پیوند
transplantation پیوند
link پیوند
zonule پیوند
ligature خط پیوند
connexion پیوند
consociation پیوند
slurring پیوند
merging پیوند
grafting پیوند
connexions پیوند
slur پیوند
connection پیوند
inosculation پیوند رگ ها
unrelated بی پیوند
inosculation رگ پیوند
slurred پیوند
it pron ان جانور
animalize جانور
he جانور نر
creature جانور
structure of an animal جانور
ruffianly جانور خو
creatures جانور
animals جانور
beasts جانور
animal جانور
nightwalker جانور شب پر
beast جانور
apod جانور بی پا
malacostracan جانور
johnny جانور نر
it ان جانور
flange پیوند لوله
hydrogen bond پیوند هیدروژنی
anaplasty پیوند کاری
hyphenate با خط پیوند نوشتن
association پیوند ارتباط
splicer پیوند دهنده
underpass approach نشیب پیوند
underpass approach سرازیری پیوند
triple bond پیوند سه گانه
transplantable پیوند شدنی
confederacies اتحاد پیوند
confederacy اتحاد پیوند
linker پیوند دهنده
acetylenic link پیوند استیلنی
three center bonding پیوند سه مرکزی
associations پیوند ارتباط
linkage time زمان پیوند
spliced پیوند کردن
additive پیوند کد مخابراتی
spliced پیوند زدن
splices پیوند کردن
splices پیوند زدن
tie bar اهن پیوند
ionic bond پیوند یونی
splicing پیوند کردن
splicing پیوند زدن
syntropy پیوند سالم
protocol پیوند نامه
protocols پیوند نامه
localized bond پیوند مستقر
splice پیوند زدن
splice پیوند کردن
ablosung پیوند گسلی
synchondrosis پیوند غضروفی
acetylenic linkage پیوند استیلنی
acetylenic bond پیوند استیلنی
acetylene linkage پیوند استیلنی
acetylene link پیوند استیلنی
link register ثبات پیوند
acetylene bond پیوند استیلنی
flanges پیوند لوله
mesalliance پیوند ناجور
additives پیوند کد مخابراتی
warm link پیوند گرم
mismarriage پیوند نامناسب
metallic bond پیوند فلزی
long splice پیوند بلند
chain splice پیوند زنجیری
ogee منحنی پیوند
organ transplantation پیوند عضو
osteoplasty پیوند استخوانی
communications link پیوند مخابراتی
outer connection پیوند برونی
link پیوند دادن
graft پیوند گیاه
communication link پیوند ارتباطی
cold link پیوند دستی
root graft پیوند ریشهای
chink grafting پیوند اسکنهای
multivincular بسیار پیوند
radio link پیوند رادیویی
chink grafting پیوند غلافی
neural bond پیوند عصبی
cold link پیوند سرد
covalent bond پیوند کووالانسی
cross breeding پیوند دوجنس
defragmentation پیوند تکه ها
equatorial bond پیوند استوایی
double bond پیوند دوگانه
doubly linked با پیوند مضاعف
engraft پیوند زدن
dynamic link پیوند پویا
electrovalent bond پیوند الکترووالانسی
peptide linkage پیوند پپتیدی
dative bond پیوند داتیو
data link پیوند داده
eye splice پیوند چشمی
crossbreed پیوند زدن
cut splice پیوند میانی
data link پیوند دادهای
hybridization پیوند زنی
peptide bond پیوند پپتیدی
polar bond پیوند قطبی
chemical bond پیوند شیمیایی
graftage پیوند زنی
axial bond پیوند محوری
syndesmosis پیوند رباطی
single bond پیوند یگانه
short splice پیوند کوتاه
multiple bond پیوند چندگانه
bent bond پیوند خمیده
bond angle زاویه پیوند
bond distance طول پیوند
bonding تشکیل پیوند
buckets منحنی پیوند
grafts پیوند گیاه
bucket منحنی پیوند
back splice پیوند معکوس
back splice پیوند وارون
grafted پیوند گیاه
single bond پیوند ساده
basic linkage پیوند اساسی
atomic bond پیوند اتمی
unions پیوند وصلت
bond length طول پیوند
bond polarity قطبیت پیوند
bond rupture گسیختن پیوند
bond strength قدرت پیوند
bond order مرتبه پیوند
bond moment گشتاور پیوند
outcrossing پیوند دو نژاد
sailmaker splice پیوند چادردوز
bond energy انرژی پیوند
linked پیوند یافته
union پیوند وصلت
heat affected zone ناحیه پیوند
perissodactyl جانور فرد سم
plantigrade جانور دوپا
saxicolous جانور سنگ زی
nekton جانور شناور
milker جانور شیرده
saxicoline جانور سنگ زی
monocule جانور یک چشم
poikilotherm جانور خونسرد
saprozoon جانور پوده زی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com