Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
binnacle list
فهرست استراحت پزشکی
Other Matches
binnacle
استراحت پزشکی
lounges
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
vehicle summary
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklist
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordances
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordance
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
rota
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
active list
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
part list
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
waiting lists
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
picking list
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
waiting list
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
glossaries
فهرست معانی فهرست لغات
glossary
فهرست معانی فهرست لغات
indexes
فهرست فهرست اعلام
indexed
فهرست فهرست اعلام
index
فهرست فهرست اعلام
premedical
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
professional service
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
otorhinolaryngology
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
ENT medicine
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
vacation
استراحت
rehabilitation
استراحت
breather
استراحت
relaxation
استراحت
vacations
استراحت
recumbency
استراحت
breathers
استراحت
rest
استراحت
bye
استراحت
byes
استراحت
rests
استراحت
idle
استراحت
idlest
استراحت
idles
استراحت
idled
استراحت
yasme
استراحت
lie down
استراحت کوتاه
lie down
استراحت کردن
lie-down
استراحت کردن
unbuckle
استراحت کردن
unbuckling
استراحت کردن
quiescent point
نقطه استراحت
quiescent current
جریان استراحت
unbuckled
استراحت کردن
lie-down
استراحت کوتاه
relief interval
استراحت متناوب
surcease
پایان استراحت
sick leave
استراحت بیماری
resting potential
پتانسیل استراحت
to go to roost
استراحت کردن
rest period
دوره استراحت
to retire to bed
استراحت کردن
respite _
فاصله استراحت
to repose oneself
استراحت کردن
to rest oneself
استراحت کردن
relief time
زمان استراحت
to rest on one's oars
استراحت کردن
to take one's rest
استراحت کردن
unbuckles
استراحت کردن
calm down
<idiom>
استراحت کردن
lie up
استراحت کردن
lie off
استراحت کردن
go to rest
استراحت کردن
nooning
استراحت نیمروز
idle period
دوره استراحت
meal break
استراحت ناهار
lie by
استراحت کردن
rests
محل استراحت
outstretch
استراحت کردن
rest
محل استراحت
to pause
استراحت کردن
electrode bias
ولتاژ استراحت
rest
استراحت کردن
rests
استراحت کردن
rest cure
معالجه با استراحت
repose
اسودگی استراحت
rest up
استراحت کامل کردن
respite
استراحت تمدید مدت
retire
استراحتگاه استراحت کردن
to rest up
استراحت کامل کردن
lair
محل استراحت جانور
kick back
<idiom>
تنها استراحت کردن
mass practice
تمرین بدون استراحت
retires
استراحتگاه استراحت کردن
Zen
استراحت بحالت نشسته
lodgment area
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
lairs
محل استراحت جانور
rests
استراحت کردن بالشتک
jump suit
لباس خانه و استراحت
to breathe a horse
استراحت کردن به اسب
rest
تکیه گاه استراحت
rest
استراحت کردن بالشتک
parlor car
سالن استراحت قطار
zazen
پایان استراحت نشسته
work relief
استراحت توام با کار
work ratio
نسبت کار به استراحت
rests
تکیه گاه استراحت
ease
سهولت استراحت رسایی
eased
سهولت استراحت رسایی
eases
سهولت استراحت رسایی
easing
سهولت استراحت رسایی
jump suits
لباس خانه و استراحت
lounged
محل استراحت ولم دادن
bedtime
وقت استراحت موقع خوابیدن
bedtimes
وقت استراحت موقع خوابیدن
lied
: دراز کشیدن استراحت کردن
dwelling
پیاده شدن برای استراحت
rehabilitation
اردوگاه استراحت تسلی دادن
dwellings
پیاده شدن برای استراحت
bucket step
فیکس کردن پا برای استراحت
dwell
محل توقف توقفگاه استراحت
dwelled
محل توقف توقفگاه استراحت
dwells
محل توقف توقفگاه استراحت
lounge
محل استراحت ولم دادن
lounges
محل استراحت ولم دادن
slack suit
لباس مخصوص گردش یا استراحت
to take a mandatory break
وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
lounging
محل استراحت ولم دادن
lie
دراز کشیدن استراحت کردن
lies
: دراز کشیدن استراحت کردن
lying in
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
change of pace
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
neutral corner
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
lounge car
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
lounger
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
ring stool
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
diastasis
استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
truce
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
longtour area
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
truces
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
rest and recuperation
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
downtime
مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
tables
فهرست
indexless
بی فهرست
catalog
فهرست
b.d catalogue
فهرست بی . دی
roll
فهرست
repertory
فهرست
directory
فهرست
directories
فهرست
checklist
فهرست
tabling
فهرست
tabled
فهرست
table
فهرست
kalendar
فهرست
rolls
فهرست
phraseology
فهرست
slipped
فهرست
indexed
فهرست
catalogue
فهرست
rosters
فهرست
catalogs
فهرست
slip
فهرست
roster
فهرست
slips
فهرست
cataloging
فهرست
indexes
فهرست
cataloged
فهرست
cataloguing
فهرست
list
فهرست
concordances
فهرست
inventory
فهرست
concordance
فهرست
filed
فهرست
rolled
فهرست
file
فهرست
index
فهرست
catalogued
فهرست
catalogues
فهرست
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
catalog
کتاب فهرست
parts list
فهرست قطعات
cargo manifest
فهرست بار
catalog
فهرست کردن
gloss
فهرست معانی
catalog
به فهرست بردن
black list
فهرست سیاه
problem checklist
فهرست مشکلات
bill of goods
فهرست تجارتی
bill of material
فهرست مواد
bill of materials
فهرست مواد
bill of quantites
فهرست مقادیر
bill of quantities
فهرست مقادیر
registers
لیست یا فهرست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com