English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
tracking index فهرست شماره ترتیب مسیرهای تعقیب
Other Matches
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
count off شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
sequence number شماره ترتیب
force designator شماره ترتیب یکان
sequence number شماره ترتیب توالی
force activity designator شماره ترتیب فعالیت یکان
rotation billiard بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
accession number شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
fiscal station قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
neutralize track هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
blacklisted فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordances فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordance فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
witch-hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
active list فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rotas صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
waiting list فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting lists فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
part list فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
random processing پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
DTMF روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
cleek چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
routes of communication مسیرهای ارتباطی
schedule ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
logistic route مسیرهای لجستیکی تدارکات
safety lanes مسیرهای امن دریایی
glossary فهرست معانی فهرست لغات
glossaries فهرست معانی فهرست لغات
they exceeded us in number شماره انها از شماره مابیشتر بود
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
flowchart کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
avenues of approach راههای نفوذی مسیرهای تقرب
flow diagram کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
waterways مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی
waterway مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی
sink شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
trail bike موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
sinks شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
fixes تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
fix تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
anisandrous flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
an isaiah flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
layer لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
roots گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
layers لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
root گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
index فهرست فهرست اعلام
indexes فهرست فهرست اعلام
indexed فهرست فهرست اعلام
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
pursuit تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuits تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
right to sue حق تعقیب
chace تعقیب
clampdowns تعقیب
clampdown تعقیب
pursuance تعقیب
litigation تعقیب
following تعقیب
venery تعقیب
follow-up تعقیب
chase تعقیب
chased تعقیب
chases تعقیب
chasing تعقیب
prosecutions تعقیب
persecution تعقیب
further to در تعقیب
in continuation of در تعقیب
in pursuance of در تعقیب
follow-ups تعقیب
pursuits تعقیب
pursuit تعقیب
continuation تعقیب
pursuant to در تعقیب
prosecution تعقیب
chace تعقیب کردن
hue and cry تعقیب قاتل
chasers تعقیب کننده
indicter تعقیب کننده
nolle proseequi منع تعقیب
track تعقیب کردن
pursuable قابل تعقیب
to follow up تعقیب کردن
follow up تعقیب کردن
indifferent بی طرف بی تعقیب
liable to prosecution مورد تعقیب
legal suit تعقیب قضایی
lay fast by the heels تعقیب کردن
pursuers تعقیب کننده
pursuer تعقیب کننده
lay by the heels تعقیب کردن
indictor تعقیب کننده
tracked تعقیب کردن
chaser تعقیب کننده
prosecutions تعقیب کننده
tail تعقیب کردن
tailed تعقیب کردن
tailing دنباله تعقیب
tails تعقیب کردن
automatic aiming تعقیب خودکار
automatic tracking تعقیب خودکار
autotrack تعقیب خودکار
prosecution تعقیب کننده
suability قابلیت تعقیب
prosecutors تعقیب قانونی
prosecutor تعقیب قانونی
tracks تعقیب کردن
prosecutable قابل تعقیب
nonsequitur عدم تعقیب
nonsuit عدم تعقیب
drop track تعقیب موقوف
criminal prosecution تعقیب جزایی
chive تعقیب کردن
pursuit course مسیر تعقیب
traceable قابل تعقیب
chivying تعقیب کردن
chase تعقیب کردن
chased تعقیب کردن
chases تعقیب کردن
chasing تعقیب کردن
ensue تعقیب کردن
ensued تعقیب کردن
ensues تعقیب کردن
chivvying تعقیب کردن
trace تعقیب کردن
chivvy تعقیب کردن
sues تعقیب کردن
suing تعقیب کردن
chivied تعقیب کردن
chivies تعقیب کردن
chivvied تعقیب کردن
chivvies تعقیب کردن
pursue تعقیب کردن
manhunts تعقیب جنایتکاران
manhunt تعقیب جنایتکاران
suits تعقیب انطباق
suited تعقیب انطباق
suit تعقیب انطباق
traces تعقیب کردن
pursuing تعقیب کردن
indictable قابل تعقیب
impeachable قابل تعقیب
pursued تعقیب کردن
pursues تعقیب کردن
traced تعقیب کردن
prosecutes تعقیب کردن
prosecuting تعقیب کردن
prosecuted تعقیب کردن
sue تعقیب کردن
trailer تعقیب کننده
prosecute تعقیب کردن
practises تعقیب کردن
trailers تعقیب کننده
practicing تعقیب کردن
practise تعقیب کردن
sued تعقیب کردن
practising تعقیب کردن
track تعقیب مسیر کردن
indicts تعقیب قانونی کردن
merged اعلام مسیر تعقیب
indicting تعقیب قانونی کردن
absolution منع تعقیب کیفری
follows تعقیب کردن فهمیدن
followed تعقیب کردن فهمیدن
prosecutions تعقیب قانونی پیگرد
follow تعقیب کردن فهمیدن
prosecuted تعقیب قانونی کردن
follwer مقلد تعقیب کننده
prosecutes تعقیب قانونی کردن
pointer chasing تعقیب اشاره گرها
actionable قابل تعقیب در دادگاه
tracks تعقیب مسیر کردن
nolle prosequi قرار موقوفی تعقیب
violation will be prosecuted متخلفین تعقیب خواهند شد
not liable to prosecution غیر قابل تعقیب
verdict for staying the proceeding قرار منع تعقیب
actions جریان حقوقی تعقیب
drop track تعقیب را قطع کنید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com