Dictiornary-Farsi | فهرست لوازم یدکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
spare parts list	فهرست لوازم یدکی


Search result with all words

part list	فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
Other Matches

accessory	لوازم یدکی لوازم اضافی
accessory	لوازم یدکی
accessories	لوازم یدکی
spares stock	موجودی لوازم یدکی
accessory box	جعبه لوازم یدکی
vehicle summary	فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklisting	فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted	فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist	فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists	فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordances	فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordance	فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
rotas	صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
active list	فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rota	صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
picking list	فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
waiting list	فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting lists	فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
glossaries	فهرست معانی فهرست لغات
glossary	فهرست معانی فهرست لغات
indexes	فهرست فهرست اعلام
indexed	فهرست فهرست اعلام
index	فهرست فهرست اعلام
refilled	یدکی
refilling	یدکی
refills	یدکی
extra-	یدکی
extra	یدکی
refill	یدکی
spared	یدکی
auxiliary	یدکی
auxiliaries	یدکی
spare	یدکی
fail back	یدکی
alternate	یدکی
alternated	یدکی
alternates	یدکی
secondary	یدکی
extras	یدکی
hack chronometer	کرونومتر یدکی
parts	قطعات یدکی
filler depot	انبار یدکی
reserving	احتیاط یدکی
repair parts	قطعات یدکی
alternate headquarters	قرارگاه یدکی
spare parts	قطعات یدکی
accessory	وسیله یدکی
supplementary position	موضع یدکی
replacement part	قطعه یدکی
stand by battery	باتری یدکی
spareable	یدکی شدنی
reserve	احتیاط یدکی
reserves	احتیاط یدکی
accessory equipment	تجهیزات یدکی
accessory equipment	وسایل یدکی
spared	اسباب یدکی
auxiliary circuit	مدار یدکی
alternate aerodrome	فرودگاه یدکی
alternate water terminal	باراندازابی یدکی
coarse sight	دوربین یدکی
secondary position	موضع یدکی
alternate position	موضع یدکی
spare	اسباب یدکی
auxiliary equipment	وسایل یدکی
part	قطعه یدکی
bingo field	فرودگاه یدکی
by pass	لوله یدکی جا گذاشتن
auxiliary spark gap	دهانه جرقه یدکی
alternate traversing fire	اتش یدکی در سمت
part	اسباب یدکی اتومبیل
alternate traversing fire	اتش یدکی سمتی
common parts	قطعات یدکی عمومی
sustainer	سیستم خرج یدکی
hack chronometer	ساعت شماردقیق یدکی
jato unit	موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
spares	اقلام اضافی وسایل یدکی
spare	برای یدکی نگاه داشتن
to tow a vehicle [to a place]	یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
secondary cone	برج هدایت یدکی ناو
spared	برای یدکی نگاه داشتن
accessories	لوازم
fitting	لوازم
fixings	لوازم
equipments	لوازم
estovers	لوازم
furnishings	لوازم
dixings	لوازم
fitment	لوازم
fittings	لوازم
serviced	لوازم
service	لوازم
apparatus	لوازم
fixing	لوازم
needments	لوازم
fitments	لوازم
tackled	لوازم
tackles	لوازم
tackling	لوازم
equipment	لوازم
tackle	لوازم
recovery airfield	فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
alternate escort operating base	پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
utensil	لوازم اشپزخانه
rig	لوازم لباس
rigged	لوازم لباس
kit	بسته لوازم
Home appliances	لوازم خانگی
outfits	لوازم فنی
sanitary ware	لوازم بهداشتی
tackling	لوازم کار
tackle	لوازم کار
bedding	لوازم تختواب
tackled	لوازم کار
utensils	لوازم اشپزخانه
photography	لوازم عکاسی
kits	بسته لوازم
tackles	لوازم کار
accessory	لوازم فرعی
gear	اسباب لوازم
geared	اسباب لوازم
gears	اسباب لوازم
accessory	لوازم کمکی
rigs	لوازم لباس
kitchen stuff	لوازم اشپزخانه
fittings	لوازم قایق
travelling outfit	لوازم سفر
throwing apparatus	لوازم پرتاب
illuminating fixture	لوازم روشنایی
paraphernalia	اسباب لوازم
stationery	لوازم التحریر
maintenance materials	لوازم تعمیرات
fire-irons	لوازم بخاری
personal effects	لوازم شخصی
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
fittings	لوازم ثابت
outfit	لوازم فنی
tool tether	لوازم مورداحتیاج
plumbing tools	لوازم لولهکشیخانه
firing accessories	لوازم احتراق
photographic accessories	لوازم عکاسی
hairstyling accessories	لوازم آرایشمو
table ware	لوازم میز یا سفره
accessory pouch	کیسه کوچک لوازم
fixture	لوازم نصب کردنی
bathing gear	لوازم شنا [حمام]
dressing case	جعبه لوازم ارایش
bathing things	لوازم شنا [حمام]
swimming things	لوازم شنا [حمام]
bathing clothes	لوازم شنا [حمام]
muniment	وسیله دفاع لوازم
duffle bag	کیسه لوازم شخصی
equipage	اسباب و لوازم جنگی
upholstery	اثاثه یا لوازم داخلی
outfitter	فروشنده لوازم شکار
outfitters	فروشنده لوازم شکار
stationer	فروشنده لوازم التحریر
fire irons	لوازم پای بخاری
tableware	لوازم میز یا سفره
motorcar accessories	لوازم اضافی اتومبیل
drilling fixture	لوازم مته کاری
drawing materials	لوازم نقشه کشی
stationers	فروشنده لوازم التحریر
desk accessory	لوازم رومیزی یا روزمره
transponder india	رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
duffle	لوازم واثاثه قابل حمل
fixtures	لوازم برقی و لوله کشی
dinner set	لوازم و فرف شام یا ناهار
duffel	لوازم واثاثه قابل حمل
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
sanitate	دارای لوازم بهداشتی کردن
toiletry	لوازم ارایش اسباب توالت
pantries	شربت خانه مخصوص لوازم سفره
mountings	لوازم نصب شده روی وسیله
stock in trade	لوازم وابزار کار فوت وفن
manifest destiny	لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
pantry	شربت خانه مخصوص لوازم سفره
tote road	جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
bedclothes	لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
Personal effects are duty-free.	لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
tackle	از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles	از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled	از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling	از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
replication	1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
accessory objects	لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
phraseology	فهرست
catalogued	فهرست
kalendar	فهرست
catalogues	فهرست
cataloguing	فهرست
repertory	فهرست
index	فهرست
cataloged	فهرست
catalogue	فهرست
indexless	بی فهرست
cataloging	فهرست
checklist	فهرست
rosters	فهرست
roster	فهرست