Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
inventory
فهرست موجودی
Search result with all words
perpetual inventory
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
Other Matches
stockades
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
earmarked stock
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
vehicle summary
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklist
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordance
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
rota
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
active list
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
picking list
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
part list
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
waiting lists
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
stocked
موجودی موجودی کالا
stock
موجودی موجودی کالا
glossaries
فهرست معانی فهرست لغات
glossary
فهرست معانی فهرست لغات
index
فهرست فهرست اعلام
indexes
فهرست فهرست اعلام
indexed
فهرست فهرست اعلام
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
minimum stock level
موجودی
storing
موجودی
stocked
موجودی
stock
موجودی
store
موجودی
assets
موجودی
holding
موجودی
balance in hand
موجودی
supplies
موجودی
repertoire
موجودی
stock
موجودی ذخیره
stock
موجودی انبار
stock record
سابقه موجودی
inventory
موجودی کالا
stock taking
رسیدگی به موجودی
stock valuation
ارزیابی موجودی
stocked
به موجودی افزودن
active stock
موجودی فعال
cycle stock
موجودی فعال
stocked
موجودی ذخیره
stocked
موجودی انبار
surplus stock
موجودی اضافی
continuous inventory
موجودی مستمر
stock
به موجودی افزودن
safety stock
موجودی تضمینی
quick assets
موجودی نقدشو
stock account
حساب موجودی
stock accounting
حسابداری موجودی
stock adjustment
تعدیل موجودی
stock adjustment
تطبیق موجودی
stock audit
حسابرسی موجودی
stock check
کنترل موجودی
buffer stock
موجودی احتیاطی
stock control
کنترل موجودی
business inventories
موجودی تجاری
capital stock
موجودی سرمایه
complete inventory
موجودی کامل
out of stock;ex stock
از موجودی یاذخیره
consumable stock
موجودی مصرفی
reserve stock
موجودی ذخیره
surplus stock
موجودی مازاد
financial assets
موجودی مالی
exhaust bin level
فاقد موجودی
buffer stock
موجودی ذخیره
fund
موجودی دارائی
fund
موجودی سرمایه
funded
موجودی دارائی
funded
موجودی سرمایه
inventory management
مدیریت موجودی
inventory discrepancy
اختلاف موجودی
inventory control
کنترل موجودی
instruction repertoire
موجودی دستورالعمل
supply
موجودی جایگیرموقتی
supplying
موجودی لزوم
exhaust bin level
اتمام موجودی
supplying
موجودی جایگیرموقتی
supply
موجودی لزوم
inventory
لیست موجودی
excess stock
موجودی مازاد
supplied
موجودی لزوم
valuation of stock
ارزیابی موجودی
inventories
موجودی کالا
warehouse stock
موجودی انبار
danger warning level
حداقل موجودی
supplied
موجودی جایگیرموقتی
idle stock
موجودی بی مصرف
stocked
موجودی کالا ذخیره
stock
موجودی کالا ذخیره
wardrobe
اشکاف موجودی لباس
raw material stock
موجودی مواد اولیه
raw stock
موجودی مواد خام
wardrobes
اشکاف موجودی لباس
liabilities
تعهد موجودی بانکی
liability
تعهد موجودی بانکی
inventory
صورت دارایی موجودی
inventory
ذخیره موجودی اماد
maximum stock
حداکثر موجودی انبار
continuous stock taking
رسیدگی مستمر موجودی
base stock control
کنترل موجودی مبنا
inventory reconciliation
تطبیق اسناد موجودی
continuous stock control
کنترل مستمر موجودی
cyclical stock check
کنترل موجودی دورهای
safety stock
موجودی ذخیره انبار
stockage
وسایل موجودی در انبار
portfolio
موجودی اوراق بهادار
stock control
کنترل موجودی انبار
portfolios
موجودی اوراق بهادار
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
stock in trade
موجودی کالای مغازه
stock talking
سیاهه برداری از موجودی
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
spares stock
موجودی لوازم یدکی
assets
موجودی شخص ورشکسته
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
stock control
کنترل وسفارش موجودی انبار
supplying
تکمیل کردن موجودی ذخیره
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
out of stock
<adj.>
غیر موجودی کالا
[در انبار]
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
inventory reconciliation
تطابق موجودی با دارایی یکان
supplying
تامین موجودی عرضه نمودن
dead stock
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
supply
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied
تامین موجودی عرضه نمودن
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
stockholders
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supplied
تکمیل کردن موجودی ذخیره
stockholder
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supply
تامین موجودی عرضه نمودن
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
warehouse refusal
اعلام عدم موجودی کالا درانبار
active stock
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
yield
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory.
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
dead stock
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
overstock
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
eurytherm
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
turnover
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
rolled
فهرست
indexless
بی فهرست
roll
فهرست
rosters
فهرست
directory
فهرست
tables
فهرست
directories
فهرست
roster
فهرست
indexes
فهرست
indexed
فهرست
rolls
فهرست
cataloguing
فهرست
catalogue
فهرست
cataloged
فهرست
slip
فهرست
repertory
فهرست
slipped
فهرست
slips
فهرست
phraseology
فهرست
catalogues
فهرست
catalogs
فهرست
b.d catalogue
فهرست بی . دی
cataloging
فهرست
catalogued
فهرست
catalog
فهرست
kalendar
فهرست
concordances
فهرست
concordance
فهرست
filed
فهرست
file
فهرست
inventory
فهرست
checklist
فهرست
list
فهرست
tabled
فهرست
tabling
فهرست
table
فهرست
index
فهرست
data dictionary
فهرست داده ها
star catalogue
فهرست ستارگان
contents directory
فهرست محتویات
cross index
فهرست تقابلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com