Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
synonymy
فهرست واژههای هم معنی هم معنایی
Other Matches
synonymity
هم معنایی
synonymy
هم معنایی
semantic
معنایی
polysemia
پر معنایی
frivolity
بی معنایی
vehicle summary
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklists
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
sementem
ذرهء معنایی
polysemia
بسیار معنایی
concordance
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
active list
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rota
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
semantic aphasia
زبان پریشی معنایی
semantic differential scale
مقیاس افتراق معنایی
imitative words
واژههای تقلیدی
neologize
واژههای نو ساختن
headwords
واژههای هسته
homonyms
واژههای هم اوا
stereo
مخفف واژههای
stereos
مخفف واژههای
headword
واژههای هسته
zero compression
روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
homographs
واژههای همسان نوشت
part list
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
waiting list
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
picking list
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
waiting lists
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
What you say is true in a sense .
گفته شما به معنایی صحیح است
acceptation
قبول معنی عرف معنی مصطلح
synonym antonym test
ازمون واژههای مترادف-متضاد
neologist
طرفدارواژههای یا بکار بردن واژههای نو
obsoletism
بکار بردن واژههای کهنه یامهجور
to pad a sentence
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
glossaries
فهرست معانی فهرست لغات
glossary
فهرست معانی فهرست لغات
signify
معنی دادن معنی بخشیدن
signifying
معنی دادن معنی بخشیدن
signifies
معنی دادن معنی بخشیدن
alpha privative
الف سالبه که در سر برخی واژههای انگلیسی نیز درمی اید
indexes
فهرست فهرست اعلام
indexed
فهرست فهرست اعلام
index
فهرست فهرست اعلام
b.d catalogue
فهرست بی . دی
index
فهرست
indexed
فهرست
rosters
فهرست
roster
فهرست
indexes
فهرست
phraseology
فهرست
cataloguing
فهرست
inventory
فهرست
checklist
فهرست
table
فهرست
tabled
فهرست
tables
فهرست
tabling
فهرست
catalog
فهرست
directories
فهرست
directory
فهرست
roll
فهرست
rolled
فهرست
rolls
فهرست
kalendar
فهرست
cataloged
فهرست
cataloging
فهرست
catalogs
فهرست
indexless
بی فهرست
catalogue
فهرست
catalogued
فهرست
catalogues
فهرست
repertory
فهرست
concordance
فهرست
slipped
فهرست
slips
فهرست
list
فهرست
concordances
فهرست
slip
فهرست
filed
فهرست
file
فهرست
irrational
بی معنی
neer do well or well
بی معنی
semantics
معنی
meaning
معنی
meaningfully
پر معنی
meaningful
پر معنی
meaning less
بی معنی
dulls
بی معنی
dulling
بی معنی
witless
بی معنی
effect
معنی
effected
معنی
effecting
معنی
of no significance
بی معنی
dull
بی معنی
duller
بی معنی
dullest
بی معنی
meanings
معنی
dumbest
بی معنی
synonymous
هم معنی
innuendo
معنی
innuendoes
معنی
innuendos
معنی
dulled
بی معنی
pointless
بی معنی
meaningless
بی معنی
frothy
بی معنی
rigmarole
بی معنی
translation
معنی
irrationable
بی معنی
intendment
معنی
insensate
بی معنی
hokum
بی معنی
dumb
بی معنی
dumber
بی معنی
fool begged
بی معنی
equipollent
هم معنی
drift
معنی
drifted
معنی
drifting
معنی
drifts
معنی
rigmaroles
بی معنی
to explain away
معنی
abstracting
معنی
definitions
معنی
abstract
معنی
significant
پر معنی
purporst
معنی
implication
معنی
signification
معنی
purports
معنی
implications
معنی
significance
معنی
abstracts
معنی
purporting
معنی
purported
معنی
unmeaning
بی معنی
definition
معنی
significantly
پر معنی
purport
معنی
tosh
بی معنی
tabling
در فهرست نوشتن
catalog
فهرست کردن
tables
در فهرست نوشتن
star catalogue
فهرست ستارگان
subdirectory
فهرست فرعی
tabled
در فهرست نوشتن
subject index
فهرست موضوعی
table
در فهرست نوشتن
catalog
به فهرست بردن
contents directory
فهرست محتویات
list
در فهرست نوشتن
list
فهرست کردن
handlist
فهرست مختصر
handlist
فهرست دستی
nominal list
فهرست نامها
registry
دفتر فهرست
file index
فهرست پرونده
list
در فهرست واردکردن
registries
دفتر فهرست
elench
ردمنطقی فهرست
excused list
فهرست معاف ها
display menu
فهرست نمایش
data dictionary
فهرست داده ها
cross index
فهرست تقابلی
menu
فهرست خوراک
catalog
کتاب فهرست
rolls
فهرست پیچیدن
glossaries
فهرست معانی
glossary
فهرست معانی
tariff
فهرست نرخها
tariffs
فهرست نرخها
nomenelature
فهرست اصطلاحات
table of replaceable partes
فهرست قطعات
timetable
گاه فهرست
timetables
گاه فهرست
timetabling
گاه فهرست
terriers
فهرست ما یملک
terrier
فهرست ما یملک
indexing
فهرست سازی
registers
لیست یا فهرست
registering
لیست یا فهرست
register
لیست یا فهرست
tabulates
فهرست کردن
tabulated
فهرست کردن
tabulate
فهرست کردن
cargo manifest
فهرست بار
directories
فهرست راهنما
timetabled
گاه فهرست
directory
فهرست راهنما
black list
فهرست سیاه
roll
فهرست پیچیدن
rolled
فهرست پیچیدن
bill of quantities
فهرست مقادیر
bill of quantites
فهرست مقادیر
bill of materials
فهرست مواد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com