Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
overprint
فهرنویسی کردن اطلاعات
Other Matches
endorses
فهرنویسی کردن
endorsed
فهرنویسی کردن
endorse
فهرنویسی کردن
back
فهرنویسی کردن
backs
فهرنویسی کردن
endorsing
فهرنویسی کردن
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
endorsed
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsing
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorse
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorses
فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
endorsement
فهرنویسی
freight release
فهرنویسی
endorsements
فهرنویسی
qualified endorsement
فهرنویسی مقید
qualified endorsement
فهرنویسی مشروط
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
superscription
نشانی روی نامه فهرنویسی
black endorsement
براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
debrief
اطلاعات کسب کردن
debriefed
اطلاعات کسب کردن
debriefs
اطلاعات کسب کردن
qualified indorsement
فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
input
عمل وارد کردن اطلاعات
inputted
عمل وارد کردن اطلاعات
to gather information
[about; on]
جمع آوری کردن اطلاعات
[در مورد]
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
interviewing
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interview
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
types
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
contamination
ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
back up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
typed
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
interviews
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
type
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
investigating
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
interviewed
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
feed
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feeds
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
investigated
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
back-up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
keyboarding
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
investigate
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
keyboarding
عمل وارد کردن اطلاعات با صفحه کلید
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
zapped
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
conceal
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
interoperability
توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
conceals
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
posts
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posted
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
distributes
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributing
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distribute
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
degausser
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
corrupt
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
voices
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voicing
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voice
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
networking
در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
head switching
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
clearings
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearing
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
dp
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
graphics
وسیله سطح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
tablet
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
cross examination
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
trojan horse
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
information
اطلاعات
witting
اطلاعات
[pieces of]
information
اطلاعات
data
اطلاعات
intelligence
اطلاعات
counterintelligence
ضد اطلاعات
wrong information
اطلاعات نادرست
public information
اطلاعات عمومی
combatintelligence
اطلاعات رزمی
data banks
بانک اطلاعات
essential elements of information
عناصراصلی اطلاعات
inquiry office
دفتر اطلاعات
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
spial
کسب اطلاعات
keep up with the news
<idiom>
حفظ اطلاعات
data bank
بانک اطلاعات
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
info
مخفف اطلاعات
combat intelligence
اطلاعات رزمی
critical intelligence
اطلاعات مهم
pemican
اطلاعات خلاصه
intelligence
اطلاعات نظامی
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
technical data
اطلاعات فنی
communication
عبور اطلاعات
information technology
تکنولوژی اطلاعات
information desk
میز اطلاعات
weather intelligence
اطلاعات هواشناسی
stationary information
اطلاعات لایتغیر
perfect information
اطلاعات کامل
Ministry of Information .
وزارت اطلاعات
financial data
اطلاعات مالی
information office
دفتر اطلاعات
tactical intelligence
اطلاعات جنگی
disinformation
اطلاعات دورغ
spial officer
افسرتجسس و اطلاعات
information center
مرکز اطلاعات
leakage of information
نشت اطلاعات
information system
سیستم اطلاعات
information theory
نظریه اطلاعات
information transmission
انتقال اطلاعات
information unit
واحد اطلاعات
records available
اطلاعات موجود
defense information
اطلاعات دفاعی
information source
منبع اطلاعات
information service
خدمات اطلاعات
information science
علم اطلاعات
information explosion
انفجار اطلاعات
information processing
پردازش اطلاعات
data input
اطلاعات ورودی
data item
جزئیات اطلاعات
information retrieval
بازیابی اطلاعات
information revolution
تحول اطلاعات
budget data
اطلاعات بودجه
data processing
تهیه اطلاعات
intelligence data
عناصر اطلاعات
intelligence department
اداره اطلاعات
intelligence estimate
براورد اطلاعات
defense information
اطلاعات نظامی
intelligence annex
پیوست اطلاعات
data processing
پرورش اطلاعات
data processing
امایش اطلاعات
intelligence service
اداره اطلاعات
intelligence service
قسمت اطلاعات
intelligence office
دفتر اطلاعات
input information
اطلاعات اولیه
input information
اطلاعات ورودی
instruction pipeline
کانال اطلاعات
departmental intelligence
اطلاعات اداری
pemmican
اطلاعات خلاصه
secrets
اطلاعات سری
secret
اطلاعات سری
marketing intelligence
اطلاعات بازاریابی
handout
برگه اطلاعات
information sheet
برگه اطلاعات
meteorological data
اطلاعات هواسنجی
military intelligence
اطلاعات نظامی
data base
مبنای اطلاعات
genetic information
اطلاعات وراثتی
ministry of information
وزارت اطلاعات
flow of information
گردش اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc
معاونت اطلاعات
data communication
انتقال اطلاعات
information on demand
اطلاعات با تقاضا
data element
عناصر اطلاعات
information bureau
دفتر اطلاعات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com