Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
endorsement in full	فهر نویسی کامل
Other Matches
full mobilization	تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
pascal	زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure	زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography	مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula	زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming	برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
full annealing	بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale	باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case	جعبه کامل خشاب کامل
forth	نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c	رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
imago	حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough	بطور کامل کامل
modular programming	برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
apl	یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic programming	روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic coding	برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
chirography	خط نویسی
plenaries	کامل
large	کامل
larger	کامل
totalling	کامل
largest	کامل
searching	کامل
absolute	کامل
unabridged	کامل
full fledged	کامل
full-fledged	کامل
total	کامل
exacts	کامل
exacted	کامل
exact	کامل
plenary	کامل
echaustive	کامل
perfects	کامل
in a entireness of state	کامل
perfecting	کامل
perfected	کامل
self-contained	کامل
all-out	کامل
empennage	دم کامل
of ripe years	کامل
totaled	کامل
totaling	کامل
totalled	کامل
main	کامل
totals	کامل
unqualified	کامل
semibreves	نت کامل
semibreve	نت کامل
perfect	کامل
completed	کامل
unmitigated	کامل
full	کامل
fullest	کامل
completing	کامل
completes	کامل
entire	کامل
absolutes	کامل
complete	کامل
wall-to-wall	کامل
starker	کامل
saturation	کامل
starkly	کامل
starkest	کامل
stark	کامل
coding	برنامه نویسی
note paper	کاغذ نویسی
enters	نام نویسی
mythography	افسانه نویسی
annotation	فهر نویسی
conveyancing	قباله نویسی
entered	نام نویسی
annotations	حاشیه نویسی
palingraphia	وارونه نویسی
dramaturgy	فن درام نویسی
cryptography	رمز نویسی
prescriptions	نسخه نویسی
lexicography	فرهنگ نویسی
typing	ماشین نویسی
dactyliography	نگین نویسی
lexicography	لغت نویسی
orthography	درست نویسی
prescription	نسخه نویسی
countersigns	فهر نویسی
annotation	حاشیه نویسی
stenography	تند نویسی
enrollment	اسم نویسی
mirror writing	وارونه نویسی
microprogramming	ریزبرنامه نویسی
enter	نام نویسی
codification	قانون نویسی
laconism	کوته نویسی
laconicism	کوته نویسی
indorsement	فهر نویسی
duplication	دونسخه نویسی
grandiloquence	قلنبه نویسی
leetter writing	کاغذ نویسی
letter paper	کاغذ نویسی
annotations	فهر نویسی
countersigning	فهر نویسی
countersigned	فهر نویسی
countersign	فهر نویسی
shorthand	مختصر نویسی
shorthand	تند نویسی
brachygraphy	مختصر نویسی
microcoding	ریزبرنامه نویسی
brachygraphy	تند نویسی
macrography	درشت نویسی
programming	برنامه نویسی
graphorrhea	بی ربط نویسی
rewrote	دوباره نویسی
rewritten	دوباره نویسی
rewriting	دوباره نویسی
rewrites	دوباره نویسی
rewrite	دوباره نویسی
enlistments	نام نویسی
report writer	گزارش نویسی
enlistment	نام نویسی
endorsement	پشت نویسی
prosaism	مبتذل نویسی
acceeptance	قبولی نویسی
prolixity	دراز نویسی
allegorization	تمثیل نویسی
listings	فهرست نویسی
listings	اسم نویسی
endorsements	فهر نویسی
endorsements	پشت نویسی
calligraphy	خوش نویسی
callings	خوش نویسی
tachygraphy	تند نویسی
synonymy	مترادف نویسی
prosaism	نثر نویسی
listing	اسم نویسی
listing	فهرست نویسی
endorsement	فهر نویسی
automatic writing	ناهشیار نویسی
commentation	تقریظ نویسی
pindaric	مغلق نویسی
precipitousness work	خلاصه نویسی
subscriptions	پذیره نویسی
registration	نام نویسی
subscription	پذیره نویسی
hot	امادگی کامل
conversancy	اگاهی کامل
hotter	امادگی کامل
panoply	زره کامل
hottest	امادگی کامل
ripens	کامل شدن
conversancy	اشنایی کامل
ripening	کامل شدن
complete inventory	موجودی کامل
complete graph	گراف کامل
panoply	سلاح کامل
absolutes	کامل قطعی
conversance	اشنایی کامل
absolute	کامل قطعی
full production	تولید کامل
full mobilization	بسیج کامل
full load	فرفیت کامل
full load	بار کامل
accomplished	کامل شده
complete sound	فشنگ کامل
complete substitution	جانشین کامل
complementary color	رنگ کامل
revolution	یک دوره کامل
completely specified	با تعیین کامل
finishes	کامل کردن
integers	عدد کامل
finish	کامل کردن
completeness check	تطبیق کامل
comprehensive insurance	بیمه کامل
conversance	اگاهی کامل
dismounted defilade	اختفاء کامل
complete ditch	گودبرداری کامل
clamp	بست کامل
clamped	بست کامل
clamping	بست کامل
full annealing	کامل گداختن
clamps	بست کامل
ripened	کامل شدن
full annealing	بازپخت کامل
fixed round	فشنگ کامل
fletcherism	وجویدن کامل ان
hohlraum	تابشگر کامل
all in price	بهای کامل
flying colors	توفیق کامل
foud royant a	سکته کامل
almightiness	قدرت کامل
amain	باسرعت کامل
full blown	تمام کامل
revolutions	یک دوره کامل
ripen	کامل شدن
full justification	تطابق کامل
complete ditch	گود کامل
detail	شرح کامل
detailing	شرح کامل
full frame	قاب کامل
partial	نیمه کامل
full employment	اشتغال کامل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com