Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
overhead forehand
فورهند از بالای سر
Other Matches
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
into the bargain
بالای ان
at the top of
در بالای
upping
بالای
atop of
بالای
atop of
در بالای
upped
بالای
over-
بالای سر
over-
بالای
overhead
در بالای سر
outreach
بالای سر
above
بالای
above
بالای سر
overhead
بالای سر
oer
بالای
over
بالای
up
بالای
over
بالای سر
run over
<idiom>
حرکت از بالای
crow's nest
بالای بلندی
up the street
بالای خیابان
crown
بالای هرچیزی
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
crowns
بالای هرچیزی
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
ridge piece
کش بالای شیروانی
aloft
در بالای زمین
above the earth
بالای زمین
roof tree
کش بالای شیروانی
on
بالای در باره
fanlights
پنجره بالای در
ridge pole
کش بالای شیروانی
rooftop
بالای بام
rooftops
بالای بام
uptown
بالای شهر
ridge tree
کش بالای شیروانی
fanlight
پنجره بالای در
mantel board
در بالای بخاری
knap
بالای تپه
in
بالای روی
in-
بالای روی
overhead stroke
ضربه از بالای سر
fan light
پنجره بالای در
mean high water
اب بالای میانگین
over the horizon
از بالای افق
over the horizon
بالای افق
plunging fire
اتش بالای سر
oer
بالای سر روی سر
overhead cover
حفاظ بالای سر
upstream
بالای رودخانه
overhead backhand
بک هند از بالای سر
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
bartizan
کنگره بالای برج
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
tree house
خانه بالای درخت
aloft
سطوح بالا در بالای
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
penthouses
اطاقک بالای بام
penthouse
اطاقک بالای بام
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
on station
پروازهواپیما بالای هدف
headlines
در بالای صفحه ریسمان
headline
در بالای صفحه ریسمان
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
aboveground
در بالای سطح زمین
superlunary
واقع بر بالای ماه
referees
داور بالای والیبال
pulpits
بالای منبر رفتن
high rate of interest
نرخ بالای بهره
head water
بالای رودخانه بالارود
trucks
کلاهک بالای دکل
trucking
کلاهک بالای دکل
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
trucked
کلاهک بالای دکل
truck
کلاهک بالای دکل
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
rain water head
طشتک بالای ناودان
pulpit
بالای منبر رفتن
overwrite
بالای محلی نوشتن
referee
داور بالای والیبال
refereed
داور بالای والیبال
refereeing
داور بالای والیبال
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
roof garden
تفریح گاه بالای بام
high beam
نور بالای چراغ اتومبیل
crossbars
چوب افقی بالای مانع
crossbar
چوب افقی بالای مانع
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
tapes
نوار پهن بالای تور
fleche
میل بالای مناره مارپیچ
stratopause
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
ascender
قسمت بالای حروف کوچک
space above property
فضای قسمت بالای ملک
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
dome light
چراغ بالای طاق خودرو
epigastrium
فوق المعده بالای شکم
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
on station
اماده باش بالای هدف
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
taped
نوار پهن بالای تور
tape
نوار پهن بالای تور
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
up stream
بالارود در قسمت بالای نهر
upper edge of the net
نوار بالای تور والیبال
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
bar
چوب افقی بالای مانع
upstaged
وابسته به عقب یا بالای صحنه
bars
چوب افقی بالای مانع
upstaging
وابسته به عقب یا بالای صحنه
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
headers
کلمات در بالای صفحه متن
upstages
وابسته به عقب یا بالای صحنه
cimborio
[برجک نورگیر بالای بام]
head
دستشویی قایق بالای بادبان
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
Hertfordshire spike
[میل بالای مناره مارپیچ]
header
کلمات در بالای صفحه متن
to crset a hill
به بالای تپه ایی رسیدن
cornice
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
cornices
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
My bedroom is just above.
اطاق خواب من درست بالای اینجاست
cornices
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
chimney-breast
[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
cornice
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
outside passenger
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
on target
بالای اماج زمان روی هدف
intercepting ditch
جوی کوهی ابروی بالای کند
net cord
کابل یا سیم بالای تور والیبال
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
warp beam
چوب افقی بالای دار
[قالی]
barge-board
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
specification
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
cartop
حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
smash
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
gable
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
calipash
قسمت بالای کاسه لاک پشت
smashes
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
gables
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
trochanter
برامدگی در بالای تنه استخوان ران
crotched
گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
slope soaring
بلند شدن به هوا از بالای تپه
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
styloipodium
گرده بالای میوه گیاهان چتری
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
crucifixion
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
crucifixions
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
put away
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
presses
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
pennoncel
پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
upper classes
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
penoncel
پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
superimposing
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
superimposes
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
houselights
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
superimpose
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
timberline
خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
upper class
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
interpreter
نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
interpreters
نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
PowerPC
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
cul-de-four
[نیمه گنبدی که بالای محراب یا طاقچه استفاده می شود.]
oubiette
زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
razee
کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
cursors
حرکت نشانه گر به گوشه بالای سمت چپ صفحه نمایش
tower house
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
main topmast
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
round house
بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
chimney-cricket
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
mezzanine space
فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
hitch kick
پرش طول با دو گام برداشتن درهوا و دست بالای سر
cursor
حرکت نشانه گر به گوشه بالای سمت چپ صفحه نمایش
poppet head
طناب و قرقره که در بالای تیری نصب شده باشد
gablet
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
gradine
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
Gothic Revival
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com