Dictiornary-Farsi | فوق العاده زیاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
enormously	فوق العاده زیاد
extremely high	فوق العاده زیاد


Search result with all words

overhelming	زیاد فوق العاده
ultrahigh frequency	فرکانس فوق العاده زیاد
Other Matches

field allowance	فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
astonishing <adj.>	خارق العاده
amazing <adj.>	خارق العاده
phenomenal	فوق العاده
extraordinary	فوق العاده
remarkably	فوق العاده
admirable <adj.>	خارق العاده
terrific	فوق العاده
precious	فوق العاده
rewardable	فوق العاده
phenomenal	خارق العاده
astounding <adj.>	خارق العاده
allowance	فوق العاده
allowances	فوق العاده
wonderful <adj.>	خارق العاده
stupendous <adj.>	خارق العاده
startling <adj.>	خارق العاده
prodigious <adj.>	خارق العاده
marvelous [American] <adj.>	خارق العاده
weirder	خارق العاده
marvellous [British] <adj.>	خارق العاده
fantastical	خارق العاده
fantastic	خارق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	خارق العاده
phenomenally	خارق العاده
phenomenally	فوق العاده
wondrous <adj.>	خارق العاده
singular	فوق العاده
transnormal	فوق العاده
nonpar <adj.>	خارق العاده
nonpar <adj.>	فوق العاده
singular	خارق العاده
reward	فوق العاده
ripsnorting	فوق العاده
supernatural	فوق العاده
strenuous	فوق العاده
weird	خارق العاده
weirdest	خارق العاده
out of the ordinary	فوق العاده
rewards	فوق العاده
rewarded	فوق العاده
metaphsical	خارق العاده
marvellous [British] <adj.>	فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	فوق العاده
astounding <adj.>	فوق العاده
marvelous [American] <adj.>	فوق العاده
prodigious <adj.>	فوق العاده
wondrous <adj.>	فوق العاده
wonderful <adj.>	فوق العاده
stupendous <adj.>	فوق العاده
startling <adj.>	فوق العاده
astonishing <adj.>	فوق العاده
extra special	فوق العاده
inestimable	فوق العاده
amazing <adj.>	فوق العاده
admirable <adj.>	فوق العاده
extra	فوق العاده اضافی
envoy extraordiinary	نماینده فوق العاده
extras	فوق العاده اضافی
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
extra charge	هزینه فوق العاده
envoy extraordiinary	فرستاده فوق العاده
monstrous cruelly	بیرحمی فوق العاده
a terrific time	مدت فوق العاده
supernaturally	بطور خارق العاده
an outstanding time	مدت فوق العاده
supersubtle	فوق العاده فریف
supersubtlety	فرافت فوق العاده
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
emergency ration	جیره فوق العاده
thaumaturgic	خارق العاده سحر
ambasador extraordinary	سفیر فوق العاده
thaumaturgy	کار خارق العاده
special session	جلسه فوق العاده
invaluable	فوق العاده گرانبها
rarely	بطور فوق العاده
supersensitive	فوق العاده حساس
overactive	فوق العاده فعال
aviation pay	فوق العاده پرواز
unusually	بطور فوق العاده
emergencies	فوق العاده اضطراری
wonderfully	عجیبانه فوق العاده
wonderfully well	فوق العاده خوب
special session	نشست فوق العاده
breakneck	فوق العاده خطرناک
jitters	عصبانیت فوق العاده
overrider	حق دلالی فوق العاده
combat pay	فوق العاده رزمی
emolument	حق الزحمه فوق العاده
rarely beautiful	استثنائی یافوق العاده
extraordinarily	بطور فوق العاده
extreme values	ارزشهای فوق العاده
emergency	فوق العاده اضطراری
emoluments	حق الزحمه فوق العاده
fitting allowance	فوق العاده مناسب
extra-	فوق العاده اضافی
ice cold	فوق العاده سرد
ice-cold	فوق العاده سرد
freezing	فوق العاده سرد
combat pay	فوق العاده جنگی
whizzbang	ممتاز خارق العاده
whizbang	ممتاز خارق العاده
ripsnorter	چیز فوق العاده
flight pay	فوق العاده پرواز
forcemajeure	حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
allowances	فوق العاده و هزینهء سفر
She eats extraordinary quantities.	او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
thaumaturgic	مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
allowance	فوق العاده و هزینهء سفر
unco	غیر عادی خارق العاده
extraordinary general meeting	مجمع عمومی فوق العاده
undercool	فوق العاده سرد کردن
he is no grat shakes	انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
monstrously	بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
set the world on fire <idiom>	کاری فوق العاده انجام دادن
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
emergence	امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency	امر فوق العاده و غیره منتظره
emergencies	امر فوق العاده و غیره منتظره
hyperphysical	خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
base pay	حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
superfluid	جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
worthy of remark	قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
daimon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
tearjerker	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tear jerking	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
Ditterling	[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
bat allowance	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
thaumaturge	کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
k ration	بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
middlemen	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middleman	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
supertropical bleach	نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
drastic times call for drastic measures <idiom>	[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
hyper	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime	وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
allowance	جیره دادن فوق العاده دادن
emergency loading	بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
travel allowance	فوق العاده سفر هزینه سفر
allowances	جیره دادن فوق العاده دادن
compensatory time	ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
mickle	زیاد
egregiously	زیاد
in quantities	زیاد
no end of	زیاد
extensive	زیاد
immane	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
plethoric	زیاد
squeamishness	زیاد
profoundly	زیاد
copious	زیاد
ranksack	زیاد
extortionate	زیاد
in excess	زیاد
extortionary	زیاد
plaguily	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
supererogatory	زیاد
not a lettle	زیاد
overly	زیاد
rife	زیاد
highly	زیاد
wide	زیاد
over and above	زیاد
heartbreak	غم زیاد
too much	زیاد
much	زیاد
heavily	زیاد
squeamishly	زیاد
wider	زیاد
widest	زیاد
great	زیاد
heart break	غم زیاد
many	زیاد
late	زیاد
mickle or muckle	زیاد
muckle	زیاد
very	زیاد
profusely	زیاد
greatly	زیاد