English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
ingot iron فولاد خیلی نرم
Other Matches
characteristic diagram for the steel دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
carbon steel فولاد کربن یا فولاد سخت
she has a well poised head وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom> موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
ponderous خیلی سنگین خیلی کودن
rattling خیلی تند خیلی خوب
emergency خیلی خیلی فوری
emergencies خیلی خیلی فوری
jim dandy ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
steeled فولاد
steeling فولاد
steels فولاد
oxygen converter steel فولاد ال دی
cementite فولاد
steel فولاد
bevelled steel straight edge فولاد کج بر
annealed steel فولاد تابدیده
molten metal فولاد ریختگی
alloy steel الیاژ فولاد
alloy steel فولاد فشرده
alloy steel فولاد الیاژی
alloy treated steel فولاد کم الیاژ
angle steel فولاد نبشی
overblown steel فولاد با دم زیاد
tempered steel فولاد ابداده
free cutting steel فولاد خوش تراش
toll steel فولاد ابزار
killed steel فولاد کشته
machinery steel فولاد ماشینی
magnet steel فولاد مغناطیسی
magnet steel فولاد اهنربا
manganese steel فولاد منگان
merchant bar فولاد تجارتی
mild steel فولاد نرم
hypo eutectoid steel فولاد هیپواوتکتوئیدی
hypereutectoid steel فولاد هیپراوتکتوئیدی
cold work steel فولاد کارسرد
composite steel فولاد مرکب
copper bearing steel فولاد مس دار
corrosion resistent steel فولاد ضد زنگ
crude steel فولاد خام
crucible cast steel فولاد بوتهای
crucible steel فولاد بوتهای
electric steel فولاد ابکاری
engineering steel فولاد مهندسی
hardened steel فولاد اب دیده
hardened steel فولاد ابدار
forging grade steel فولاد اهنگری
free cutting steel فولاد اتومات
high grade steel فولاد قیمتی
clad steel فولاد نرم
chrome steel فولاد کروم
austenic steel فولاد استنیتیکی
austenic steel فولاد استنیت
bar steel فولاد شمش
ingots steel فولاد شمش
basic converter steel فولاد توماس
thomas steel فولاد توماس
beaded flats فولاد تخت
flat steel فولاد تخت
cast iron فولاد فشرده
cast steel فولاد خشکه
cast steel فولاد ریختگی
cast steel فولاد ریخته گی
high speed steel فولاد تندبر
wrought steel فولاد نرم
puddle steel فولاد پودل
shaped iron فولاد نیمرخ
refined steel فولاد مصفا
shear steel فولاد قیچی
structural steel فولاد سازهای
steelwork فولاد کاری
structrual steelwork فولاد ساختمانی
quenching of steel اب دادن فولاد
silicon steel فولاد سیلیکاتی
structural steel فولاد ساختمانی
steel aloy الیاژ فولاد
steel aloy فولاد فشرده
quench and temper بهسازی فولاد
structrual steelwork فولاد سازهای
quenched and tempered steel فولاد بهساخته
stainless steel فولاد ضد زنگ
high grade steel فولاد درجه بالا
commercial structural steel فولاد ساختمان تجارتی
bulb angle steel فولاد نبشی غلطکی
iron and steel working industry صنعت اهن و فولاد
iron and steel works ذوی اهن و فولاد
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
channeled ناودان فولاد "یو" شکل
high temperature steel فولاد با ثبات حرارتی
high strength steel فولاد با استحکام عالی
damask موج روی فولاد
killed steel فولاد ارام شده
steel engraving گراور سازی با فولاد
high carbon steel فولاد با کربن زیاد
i beam تیر اهن یا فولاد
rolled iron or steel فولاد نورد خورده
silico manganese steel فولاد منگنز سیلیسیومی
automatic screw steel فولاد برش- ازاد
semi killed steel فولاد نیمه ارام
chrome moly steel فولاد کروم - مولیبدن
tungsten steel فولاد تنگستن دار
structural steel sheet ورق فولاد ساختمانی
high quality steel فولاد با کیفیت خوب
hot working steel فولاد عملیات حرارتی
channel ناودان فولاد "یو" شکل
hot pressing steel فولاد پرسکاری داغ
cast steel فولاد ریخته گری
channelled ناودان فولاد "یو" شکل
channels ناودان فولاد "یو" شکل
clad steel فولاد روکش شده
blister steel فولاد جوش دار
channeling ناودان فولاد "یو" شکل
heat treating تشویه حرارتی فولاد
chrome nickl steel فولاد کروم - نیکل
stainless steel فولاد زنگ نزن
plain carbon steel فولاد کربن غیرالیاژی
steel foundry ریخته گری فولاد
engineering steel فولاد ماشین سازی
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
permanent magnet steel فولاد اهنربای دائمی
mild sheet steel فولاد ورق نرم
open hearth steel فولاد زیمنس مارتین
nickel steel فولاد نیکل دار
gold worked steel فولاد اصلاح شده
temper steel نرم کردن فولاد
muck mill دستگاه نورد فولاد
siemens martin steel فولاد زیمنس مارتین
plain carbon tool steel فولاد ابزار غیرالیاژی
puddle steel فولاد ذغال گیری
forged steel فولاد اهنگری شده
ingot iron o.steel فولادبسمر فولاد زیمنس مارتین
ingot iron o.steel فولاد کربن گیری شده
oil hardening steel فولاد سخت گردانی روغنی
age سرد وسخت کردن فولاد
air hardening steel فولاد هوا سخت شده
ages سرد وسخت کردن فولاد
o.h. ingot steel فولاد شمش زیمنس مارتین
structural steel تیر فولاد یا اهن ساختمانی
hardening and temper بهتر کردن تشویه ی فولاد
nitriting steel فولاد ازت داده شده
self hardening steel فولاد خود سخت گردانی
stainless steel فولاد مقاوم در برابر خوردگی
mild steel ingot block قالب شمش فولاد نرم
super high speed tool steel فولاد ابزار بر فوق تند بر
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
longitudinal reinforcement [فولاد گزاری طولی در بتن]
steel casting foundry ریخته گری پروفیل فولاد
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
heat treatable steel فولاد قابل عملیات حرارتی
bessemer یکی از روشهای تهیه فولاد
austenitic manganese steel فولاد منگنز دار سخت شده
open hearth کوره فولاد سازی دهان باز
deformed reinforcing steel فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
decalescence point دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
steel wool براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
beechive spring فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
alumetize الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
mechanical percentage حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
damask سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
cold rolling عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
decarburizing گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
icing مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
puddling تبدیل اهن لخته به اهن ساخته یا فولاد
palnut مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
steel face روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
abysmal <adj.> خیلی بد
routh خیلی
dammit خیلی
highly خیلی
copious خیلی
dumpiness خیلی
very little خیلی کم
very خیلی
villainous خیلی بد
damn خیلی
to a large extent خیلی
not a few خیلی ها
in large quantities خیلی خیلی
for long خیلی
many خیلی
ten خیلی
far and away خیلی
hand and glove خیلی نزدیک
hand and glove خیلی صمیمی
senseful خیلی حساس
hand in glove خیلی نزدیک
span new خیلی تازه
skinless خیلی حساس
sappy خیلی احساساتی
hand in glove خیلی صمیمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com