English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
heat treatable steel فولاد قابل عملیات حرارتی
Other Matches
hot working steel فولاد عملیات حرارتی
heat treatable قابل عملیات حرارتی
high temperature steel فولاد با ثبات حرارتی
heat treating تشویه حرارتی فولاد
heat treatment عملیات حرارتی
induction heat treatment عملیات حرارتی القائی
heat treating equipment تاسیسات عملیات حرارتی
heat treatment crack ترک عملیات حرارتی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
heat treating furnace کوره عملیات حرارتی
heat treating department دپارتمان عملیات حرارتی
precipitation heat treatment عملیات حرارتی رسوبی
hot working die ابزار عملیات حرارتی
solution heat treatment عملیات حرارتی محلول
heat treat انجام دادن عملیات حرارتی
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
spark printer چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
operational قابل استفاده مربوط به عملیات
characteristic diagram for the steel دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
physical record بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
carbon steel فولاد کربن یا فولاد سخت
mirrored کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
thermal حرارتی
thermopile پیل حرارتی
high temperature strength استحکام حرارتی
heating wire سیم حرارتی
heat conduction هدایت حرارتی
thermoswitch کلید حرارتی
heat exchanger مبدل حرارتی
heat engine موتور حرارتی
calorific power مقدار حرارتی
heat conductivity هدایت حرارتی
thermoswitch سویچ حرارتی
heating tape نور حرارتی
heat capacity فرفیت حرارتی
thermal shadow سایههای حرارتی
thermal efficiency راندمان حرارتی
thermal emission تابش حرارتی
thermal expansion انبساط حرارتی
thermal fatigue خستگی حرارتی
thermal instability ناپایداری حرارتی
thermal power مقدار حرارتی
thermal power توان حرارتی
thermal printer چاپگر حرارتی
thermal protection محافظت حرارتی
thermal effects اثرات حرارتی
thermal stress تنش حرارتی
temperature coefficient ضریب حرارتی
thermal switch سویچ حرارتی
hot shortness شکنندگی حرارتی
thermocouple زوج حرارتی
thermocouple عنصر حرارتی
thermal ammeter امپرسنج حرارتی
thermal battery باطری حرارتی
thermal radiation تابش حرارتی
thermal radiation تشعشع حرارتی
heating resistor مقاومت حرارتی
heat energy انرژی حرارتی
hot-wired رشته حرارتی
heat pulse پالس حرارتی
heating blower دمنده ی حرارتی
dilatation انبساط حرارتی
heat loss گمگشتگی حرارتی
hot-wires رشته حرارتی
heat proof quality ثبات حرارتی
hot-wire رشته حرارتی
heating mantle ژاکت حرارتی
evolution of heat انبساط حرارتی
thermal devices ابزارهای حرارتی
heating furnace کوره حرارتی
hot-wiring رشته حرارتی
heating سیستم حرارتی
heating power توان حرارتی
heat balance تعادل حرارتی
hot wire رشته حرارتی
heat shield حفاظ حرارتی
heat sink انباره حرارتی
heat supply منبع حرارتی
heating jacket ژاکت حرارتی
heating installation تاسیسات حرارتی
ablating material سپر حرارتی
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
thermal shadow سایه روشن حرارتی
thermal conductivity رسانائی گرمایی یا حرارتی
coefficient of thermal expansion ضریب انبساط حرارتی
internal thermal resistance مقاومت حرارتی داخلی
thermal coefficient of expansion ضریب انبساط حرارتی
heat resisting steels فولادهای مقاوم حرارتی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
bogie hearth furnce کوره حرارتی گردان
heat insulation عایق کاری حرارتی
convection ارزش حرارتی همبرداری
heating element المان یا عنصر حرارتی
heating coil سیم پیچ حرارتی
low heat value مقدار حرارتی پایین
thermit fusion welding جوشکاری ذوبی حرارتی
hot wire meter امپر سنج حرارتی
temperature stress تنش حرارتی یا دمایی
thermic وابسته بگرما حرارتی
thermonuclear بمب هستهای حرارتی
thermo plasticity شکل پذیری حرارتی
continous heating furnace کوره حرارتی دائمی
radiant تشعشع کننده حرارتی
austemper سخت گردانی حرارتی
cementite فولاد
steeling فولاد
oxygen converter steel فولاد ال دی
steel فولاد
steeled فولاد
steels فولاد
bevelled steel straight edge فولاد کج بر
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
high frequency heating equipment تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
radiant exposure پخش حرارت یا انرژی حرارتی
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
magnet steel فولاد مغناطیسی
merchant bar فولاد تجارتی
engineering steel فولاد مهندسی
austenic steel فولاد استنیت
machinery steel فولاد ماشینی
mild steel فولاد نرم
angle steel فولاد نبشی
basic converter steel فولاد توماس
manganese steel فولاد منگان
thomas steel فولاد توماس
beaded flats فولاد تخت
flat steel فولاد تخت
refined steel فولاد مصفا
hardened steel فولاد اب دیده
clad steel فولاد نرم
ingots steel فولاد شمش
bar steel فولاد شمش
puddle steel فولاد پودل
free cutting steel فولاد خوش تراش
hardened steel فولاد ابدار
killed steel فولاد کشته
austenic steel فولاد استنیتیکی
overblown steel فولاد با دم زیاد
quenching of steel اب دادن فولاد
electric steel فولاد ابکاری
composite steel فولاد مرکب
cold work steel فولاد کارسرد
quench and temper بهسازی فولاد
molten metal فولاد ریختگی
stainless steel فولاد ضد زنگ
annealed steel فولاد تابدیده
quenched and tempered steel فولاد بهساخته
cast steel فولاد خشکه
crude steel فولاد خام
crucible cast steel فولاد بوتهای
cast iron فولاد فشرده
crucible steel فولاد بوتهای
high grade steel فولاد قیمتی
toll steel فولاد ابزار
steelwork فولاد کاری
structrual steelwork فولاد ساختمانی
forging grade steel فولاد اهنگری
structrual steelwork فولاد سازهای
structural steel فولاد ساختمانی
structural steel فولاد سازهای
hypo eutectoid steel فولاد هیپواوتکتوئیدی
hypereutectoid steel فولاد هیپراوتکتوئیدی
tempered steel فولاد ابداده
magnet steel فولاد اهنربا
corrosion resistent steel فولاد ضد زنگ
high speed steel فولاد تندبر
shaped iron فولاد نیمرخ
free cutting steel فولاد اتومات
steel aloy فولاد فشرده
alloy steel فولاد فشرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com