English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fungus فونجی بیماری قارچی
Other Matches
mycosis ناخوشی قارچی بیماری قارچی
favus نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
sequela بیماری ناشی از بیماری دیگر
antifungal ضد قارچی
fungoid قارچی
fungous قارچی
fungal قارچی
agaricaceous قارچی
fungosity خاصیت قارچی
fuzz ball گیاه قارچی
agaric گیاه قارچی
flat slab floor سقف قارچی
mushroom roof سقف قارچی
mushroom rivet پرچ قارچی
flat slab دال قارچی
mold کپک قارچی
ringworm عفونت قارچی
fungus گیاه قارچی
schizomycetous شبیه ارگانیسمهای قارچی
fungiform papillae پرزهای قارچی شکل
actinomycosis مرض قارچی ارواره
bunt ناخوشی قارچی گندم
mushroom anchor لنگر قارچی شکل
mycotic دچار ناخوشی قارچی
tinea هر نوع مرض قارچی پوست
athlete's foot نوعی مرض قارچی انگشتان
ergotism مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله مباحثه منطقی
virulent <adj.> بیماری زا
malady بیماری
pathogenic بیماری زا
epizootic بیماری
illness بیماری
maladies بیماری
diseases بیماری
disease بیماری
illnesses بیماری
mental disorder بیماری روانی
mental disease بیماری روانی
pathophobia بیماری هراسی
nosophilia بیماری خواهی
neuropathy بیماری عصب
love sickness بیماری عشق
mental illness بیماری روانی
lumpy jaw بیماری "اکتینومیکوز"
nosophobia بیماری هراسی
to have something [a disease, an illness] بیماری گرفتن
to be laid up with something بیماری گرفتن
wilson's disease بیماری ویلسون
The symptoms ( of a disease) . علائم بیماری
AIDS بیماری ایدز
AIDS بیماری سیدا
legionnaires' disease بیماری لژیونرها
radiation sickness بیماری تابشی
radiation sickness بیماری اشعه
VD بیماری مقاربتی
VD بیماری زهروی
Diagnosis. تشخیص بیماری
some kind of sickness یک نوعی از بیماری
to be ill with something بیماری گرفتن
to be down with something بیماری گرفتن
parkinsonism بیماری پارکینسون
pathogenesis بیماری زایی
pathognomy بیماری شناسی
pick's disease بیماری پیک
pick's syndrome بیماری پیک
pott's disease بیماری پوت
radiation sickness بیماری برتابشی
sick bed بستر بیماری
tay sach's disease بیماری تی- ساکس
pestilence بیماری طاعون
down's disease بیماری داون
catamnesis تاریخچه بیماری
alzeimer's disease بیماری الزایمز
addison's disease بیماری ادیسون
sick leave استراحت بیماری
venereal disease بیماری مقاربتی
ailments بیماری مزمن
ailment بیماری مزمن
rabies بیماری هاری
illnesses بیماری کسالت
illness بیماری کسالت
advantage by illness بهره بیماری
symptomatic نشانه بیماری
Parkinson's disease بیماری پارکینسون
remission بهبودی بیماری
epilepsy بیماری صرع
psychosis بیماری روانی
encephalopathy بیماری مغزی
hansen's disease بیماری هنسن
insect vectors حشرات بیماری زا
graves'disease بیماری گریوز
herpes simplex بیماری تب خال
haemorrhoid [British] همورویید [بیماری] [پزشکی]
hemorrhoid [American] بواسیر [بیماری] [پزشکی]
hemorrhoid [American] همورویید [بیماری] [پزشکی]
to die of an illness در اثر بیماری مردن
to pass a disease on بیماری منتقل کردن
to get back on one's feet بهتر شدن [از بیماری]
migraine میگرن [پزشکی] [بیماری]
yellow fever تب زرد [پزشکی] [بیماری]
fifth disease [Erythema infectiosum] بیماری پنجم [پزشکی]
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
red plague {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
variola {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
slapped cheek syndrome بیماری پنجم [پزشکی]
pox {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
smallpox {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
diphtheria [diph] دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] تب زرد [پزشکی] [بیماری]
haemorrhoid [British] بواسیر [بیماری] [پزشکی]
paranosis بهره کشی از بیماری
polio بیماری فلج اطفال
wernicke's encephalopathy بیماری مغزی ورنیکه
paranosic gain بهره اصلی بیماری
he fell ill به بستر بیماری افتاد
allopathy معالجهء بیماری با اضداد ان
beriberi بیماری کمبود ویتامن B
maladies فاسد شدگی بیماری
malady فاسد شدگی بیماری
inpatient بیماری که در بیمارستان میخوابد
insect vectors حشرات ناقل بیماری
pesthole لانه بیماری ومیکروب
loose smut بیماری زنگ گندم
epinosic gain بهره ثانوی بیماری
basedow's disease بیماری بیس داو
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
primary gain بهره اصلی بیماری
hemiparasite انگلهایی که بیماری زا نیستند
diathesis بیماری پذیری ارثی
iatrogenic illness بیماری پزشک زاد
flight into sickness پناه بردن به بیماری
secondary gain بهره ثانوی بیماری
hypertension بیماری فشار خون
gilles de la tourett's disease بیماری ژیل دو لاتورت
symptomatology علم شناسایی نشانههای بیماری
poliomyelitic مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic وابسته به بیماری فلج کودکان
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
lepidosis بیماری پوست پولک دار
pathoneurosis روان رنجوری بیماری زاد
glanders بیماری مسری اسب و انسان
chicken-pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
varicella آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
Hand, foot and mouth disease [HFMD] بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
computer assisted diagnosis تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
black vomit طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
locoism نوعی بیماری اسب ودام
melituria بیماری قند سلس البول
yellow fever طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
enphytotic بیماری همه گیر شایع
dementia دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
epidemic واگیر بیماری همه گیر
to contract something from somebody از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
bladder stone سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
to lay low خیلی ضعیف کردن [بیماری]
vesical calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
cystolith سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
vaccinating برضد بیماری تلقیح شدن
symptomatic مطابق نشانه بیماری نماینده
bladder calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
epidemics واگیر بیماری همه گیر
vaccinates برضد بیماری تلقیح شدن
hunger osteopathy بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
vaccinated برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinate برضد بیماری تلقیح شدن
The soldiers died from illness and hunger. سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
chiclero's ulcer سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
chiclero ulcer سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
greensick مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
tropical sore سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
get about ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
dead on arrival مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
pesthole مکان مستعد برای بیماری واگیر
sick-outs اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-out اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
Jimmy Carter has cancer. جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
dementia زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
an in patient بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
spirochetosis ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
immunotherapy معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
laparotomy شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
lymphogranuloma ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
leishmaniosis سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
schizo شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
acidosis فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
toxicosis بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
yaws بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
helminthology مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
foulbrood بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
agoraphobic شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com