Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
It is avery good ( an original ) idea.
فکر بسیار خوبی است
Search result with all words
It has been a very enjoyable stay.
اقامت بسیار خوبی داشتیم.
Other Matches
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
primeness
خوبی
admirableness
خوبی
agreeability
خوبی
nicety
خوبی
niceties
خوبی
agreeableness
خوبی
wellness
خوبی
goodliness
خوبی
goodness
خوبی
Excellency
خوبی
niceness
خوبی
charmingness
خوبی
Excellencies
خوبی
excellence
خوبی تفوق
with the best of them
<idiom>
به خوبی هرکس
gracing
زیبایی خوبی
graces
زیبایی خوبی
graced
زیبایی خوبی
grace
زیبایی خوبی
I made a decent profit.
سود خوبی بر دم
good wishes
ارزوی خوبی
our library is well stocked
خوبی دارد
a nice guy
مرد خوبی
a nice guy
آدم خوبی
as good as
بهمان خوبی
epicurus
و خوبی است
fineness
لطافت خوبی
bovarism
بوواری خوبی
poverty is a good test
خوبی است
the work was well paid
پول خوبی
the watch is warranted
خوبی ساعت
lambhood
بره خوبی
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
out of kilter
<idiom>
دربالانس خوبی نبودن
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
have a time
<idiom>
زمان خوبی داشتن
feel like a million dollars
<idiom>
احساس خوبی داشتن
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
He pocketed a tidy sum.
پول خوبی به جیب زد
maintains
به خوبی مراقبت شده
Both of us will make a good team.
ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
maintained
به خوبی مراقبت شده
maintain
به خوبی مراقبت شده
what a nice man he is!
چه ادم خوبی است !
worse for wear
<idiom>
نهبه خوبی جدیدتر
they put up a good fight
جنگ خوبی کردند
He is a good ( nice ) fellow(guy)
اوآدم خوبی است
kick up one's heels
<idiom>
زمان خوبی داشتن
That was a very good meal.
غذای خیلی خوبی بود.
I got good marks in the exams .
نمرات خوبی درامتحان آوردم
he has a fine p in the town
اوخانه خوبی در شهر دارد
he is a bad husband
خانه دار خوبی نیست
live it up
<idiom>
روز خوبی راداشته باشید
have an eye for
<idiom>
سلیقه خوبی درچیزی داشتن
bite the hand that feeds you
<idiom>
جواب خوبی را با بدی دادن
She has been a good wife to him.
همسر خوبی برایش بوده
He has a good permanent job.
شغل ثابت خوبی دارد
She made a good wife.
اوزن خوبی ازآب درآمد
to set a good example
سرمشق خوبی گذاشتن یا شدن
What find bath.
عجب حمام خوبی است
to pocket a tidy sum
<idiom>
پول خوبی به جیب زدن
Good number !
حقه
[نمایش]
خوبی بود!
He has a poor service record in this company.
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
quality
ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
well handled
بطرز خوبی مورد عمل قرارگرفته
we went for a good round
گشت خوبی زده برگشتیم به خانه
paragons
مقیاس رفعت و خوبی نمونه کامل
paragon
مقیاس رفعت و خوبی نمونه کامل
qualities
ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
fizzle out
<idiom>
خراب شدن بعداز شروع خوبی
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
coloury
دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
He left a great name behid him .
نام خوبی از خود بجای گذاشت ( پس از مرگ )
This is a good residential are ( neighbourhood ) .
اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
He has a strong punch.
ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
organization
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organizations
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organisations
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
blessing in disguise
<idiom>
[چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
We all think he is very nice.
ما همه فکر می کنیم که او
[مرد]
آدم خوبی است.
beauty is in the eyes of the beholder
<proverb>
اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
optical
طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
graphics
UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
utilitarianism
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
dark bulb
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
letter quality printing
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
aniline
رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
the end sanctifies the means
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
He's a good director but he doesn't bear
[stand]
comparison with Hitchcock.
او
[مرد ]
کارگردان خوبی است اما او
[مرد]
قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
He shoots well
خوب تیر می اندازد ( تیر انداز خوبی است )
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
rates
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
the well was a bad producer
ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
plenty
بسیار
an abundance of
بسیار
thousand and one
بسیار
out and a way
بسیار
clinking
بسیار
far
بسیار
rotten
<adj.>
بسیار بد
muckle
بسیار
lousy
<adj.>
بسیار بد
by far
بسیار
beastby
بسیار
many
بسیار
much
بسیار
detestable
بسیار بد
multifarious
بسیار
no end of
بسیار
multiped
بسیار پا
precious
بسیار
so mush
بسیار
awful
<adj.>
بسیار بد
oftentimes
بسیار
not a lettle
بسیار
very
بسیار
multiplicity
بسیار
unco
بسیار
terrible
<adj.>
بسیار بد
all-
بسیار
overly
بسیار
immortally
بسیار
galore
بسیار
numerous
بسیار
seldom
بسیار کم
abundant
بسیار
ever so
بسیار
mickle
بسیار
parlous
بسیار
powerfully
بسیار
sorely
بسیار
all
بسیار
sopping
بسیار
far and away
بسیار
sadly
بسیار بد
desperate
بسیار بد
longeval
بسیار زی
lashongs
بسیار
awfully
بسیار
mickle or muckle
بسیار
very little
بسیار کم
lot
بسیار
multocular
بسیار چشم
point device
بسیار درست
multivincular
بسیار پیوند
too expensive
<adj.>
بسیار گران
of great importance
بسیار مهم
ogygian
بسیار کهنه
oliguresis
پیشاب بسیار کم
overripe
بسیار رسیده
hairline rule
خط بسیار نازک
overrefinement
تصفیه بسیار
multitudinously
با گروه بسیار
inappreciable
نامحسوس بسیار کم
much was said
بسیار چیزهاگفته شد
much rain
باران بسیار
much pleased
بسیار خوشتود
overpriced
<adj.>
بسیار گران
many books
کتابهای بسیار
many persons
مردمان بسیار
meticulosity
دقت بسیار
multangular
بسیار گوشه
multidentate
بسیار دندان
heart break
اندوه بسیار
multisonous
بسیار صدا
heavy poll
ارا بسیار
multisonant
بسیار صدا
infernality
زشتی بسیار
high strung
بسیار حساس
hunky dory
بسیار خوب
multiform
بسیار شکل
peracute
بسیار حاد
multi-millionaire
بسیار ثروتمند
multi-millionaire
بسیار پولدار
low-rise
نه بسیار بلند
high-pitched
بسیار شیبدار
death traps
بسیار خطرناک
death trap
بسیار خطرناک
all-powerful
بسیار نیرومند
ad nauseam
بسیار زننده
well-to-do
<idiom>
بسیار ثروتمند
be unable to say boo to a goose
بسیار ترسو
ultramodern
بسیار تازه
the d. is in him
بسیار شروراست
thank you very much
بسیار ممنونم
multi-millionaires
بسیار پولدار
multi-millionaires
بسیار ثروتمند
overly
بسیار گرانه
all right
<idiom>
بسیار خوب
elongated
بسیار بلندولاغر
daylights
بسیار ترسناک
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com