Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
How do you think the changes will affect you?
فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
Other Matches
What effect do you think the changes will have on you?
فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
where do you live
کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
weather permitting
اگر هوا بگذارد
let a praise thee
بگذارد دیگری تورابستاید
tap
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
How dare he come here .
غلط می کند قدم اینجا بگذارد
tapped
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapping
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
add
اضافه کنید زیاد کنید
adding
اضافه کنید زیاد کنید
adds
اضافه کنید زیاد کنید
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
it is impossible to live there
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
how
چگونه
wherethrough
چگونه
whence comes it that...?
چگونه
in what manner
چگونه
how
<adv.>
چگونه
to what extent
<adv.>
چگونه
in what way
<adv.>
چگونه
how far
<adv.>
چگونه
how fares it ?
چگونه میگذرد
how fares it with ?
چگونه میگذرانند
how fare you ?
چگونه میگذرانید
of what kind is it ?
چگونه است
how do you do
چگونه اید
how do matters stand?
وضعیت چگونه است
How do you predict(view)the situation?
اوضاع را چگونه می بینی ؟
five fundamental economic questions
چگونه تولید شود
five fundamental economic questions
و چگونه توزیع شود
i marvel how he has fled
در شگفتم که چگونه گریخته است
how shall we proceed
چگونه باید اقدام کرد
How can I make such pilot
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
how can I learn English
چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
how are you
چگونه اید احوال شماچطوراست حال شماچگونه است
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
The people wondered how the contraption worked.
مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
How do I notice when the meat is off?
چگونه می توانم متوجه شوم که گوشت فاسد شده است؟
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
box
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
lead a dog's life
<idiom>
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
variations
تغییرات
transaction code
کد تغییرات
oscilliations
تغییرات
variation
تغییرات
tolerances
دامنه تغییرات
output variability
تغییرات تولید
depth varies
عمق تغییرات
ranges
دامه تغییرات
physical change
تغییرات فیزیکی
ranged
دامنه تغییرات
ranges
دامنه تغییرات
ranged
دامه تغییرات
range
دامنه تغییرات
range
دامه تغییرات
technological changes
تغییرات فنی
deflection shift
تغییرات انحراف
adiabetic changes
تغییرات ادیابتیک
calculus of variations
حساب تغییرات
flux and reflux
تغییرات زمانه
tolerance
دامنه تغییرات
coefficient of variation
ضریب تغییرات
social changes
تغییرات اجتماعی
chance variations
تغییرات تصادفی
rate of changes
نرخ تغییرات
f. and reflux
تغییرات روزگار
lateral shifts
تغییرات عرضی
calculation variation
انالیز تغییرات
lateral shifts
تغییرات جانبی
isothermal change
تغییرات هم دما
flux
تغییرات پی در پی جریان
incrementally
تغییرات پلهای
taste changes
تغییرات سلیقه
transaction file
فایل تغییرات
qualitative changes
تغییرات کیفی
quantitative changes
تغییرات کمی
seasonal variations
تغییرات فصلی
efficacy
تاثیر
semplice
بی تاثیر
forcibly
با تاثیر
influxes
تاثیر
influx
تاثیر
sensations
تاثیر
sensation
تاثیر
impressiveness
تاثیر
affection
تاثیر
adaphorous
بی تاثیر
effectiveness
تاثیر
effecting
تاثیر
effected
تاثیر
forcefulness
تاثیر
effect
تاثیر
influences
تاثیر
hanks
تاثیر
influencing
تاثیر
influenced
تاثیر
influence line
خط تاثیر
hank
تاثیر
influence
تاثیر
innovate
تغییرات واصلاحاتی دادن در
electrodermal changes
تغییرات برقی پوست
revolutionizing
تغییرات اساسی دادن
innovated
تغییرات واصلاحاتی دادن در
go through changes
<idiom>
گرفتار تغییرات شدن
revolutionizes
تغییرات اساسی دادن
revolutionized
تغییرات اساسی دادن
revolutionising
تغییرات اساسی دادن
revolutionises
تغییرات اساسی دادن
revolutionised
تغییرات اساسی دادن
innovating
تغییرات واصلاحاتی دادن در
revolutionize
تغییرات اساسی دادن
wind shear
تغییرات سمتی باد
Fundamental ( radical) changes.
تغییرات اساسی وعمده
modular range
دامنه تغییرات مدول
minimal changes method
روش کمترین تغییرات
touch up
<idiom>
اصلاح کردن تغییرات
innovates
تغییرات واصلاحاتی دادن در
cataplasia
تغییرات قهقهرایی در سلول
aspect change
تغییرات منظری هدف
flux
گداز تغییرات پی درپی
calculus of variations
حساب تغییرات
[ریاضی]
variational calculus
حسابان تغییرات
[ریاضی]
calculus of variations
حسابان تغییرات
[ریاضی]
parabolic variation
تغییرات سهمی شکل
variational calculus
حساب تغییرات
[ریاضی]
impressional
تاثیر کننده
coefficients
ضریب تاثیر
wallydraigle
تاثیر پذیر
impresses
تاثیر کردن بر
impressed
تاثیر کردن بر
influence value
ارزش تاثیر
impress
تاثیر کردن بر
impressionability
تاثیر پذیری
impressing
تاثیر کردن بر
effectiveness
تاثیر بخشی
concerned
[by]
<adj.>
تحت تاثیر
efficacity
درجه تاثیر
touched
تحت تاثیر
affected
[by]
<adj.>
تحت تاثیر
inductive influence
تاثیر القائی
field effect
با تاثیر میدانی
efficacity
تاثیر سودمندی
influence value
ضریب تاثیر
coefficient
ضریب تاثیر
radius of influence
شعاع تاثیر
effectiveness
میزان تاثیر
after-effects
تاثیر بعدی
aerate
در تحت تاثیر
aerated
در تحت تاثیر
bear
تاثیر داشتن
aerates
در تحت تاثیر
aerating
در تحت تاثیر
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
size effect
تاثیر اندازه
make an impression
تاثیر گذاشتن
afair
تاثیر کردن
efficiency
درجه تاثیر
influencing
تاثیر کردن بر
influences
تاثیر کردن بر
influence
تاثیر کردن بر
after-effect
تاثیر بعدی
influenced
تاثیر کردن بر
efficacy
درجه تاثیر
impressible
تاثیر پذیر
bears
تاثیر داشتن
goechemical
وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
atmosphere related syndrome
[ARS]
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
rate
میزان مهارت شدت تغییرات
military pay order
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
sounding rocket
موشک اکتشاف تغییرات جوی
meteoropathy
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
rates
میزان مهارت شدت تغییرات
apractic
وابسته به تغییرات بافتی مغز
crawling peg
تغییرات جزئی در نرخ ارز
total differential
تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
apraxic
وابسته به تغییرات بافتی مغز
tolerance
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
tolerances
حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
stenothermy
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
aeromancy
پیش بینی تغییرات هوا
counteract
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracted
متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracting
متقابلا" تاثیر گذاشتن
alcoholism
تاثیر الکل در مزاج
counteracts
متقابلا" تاثیر گذاشتن
ship influence
تاثیر عبور کشتی
without prejudice
بدون تاثیر به اینده
insalutary
تاثیر روحی بد اب و هوا
edaphic
تحت تاثیر خاک
cost effectiveness
تاثیر بخشی هزینه
impressing
: تحت تاثیر قراردادن
impresses
: تحت تاثیر قراردادن
impress
: تحت تاثیر قراردادن
bacterization
تحت تاثیر باکتری
actions
تاثیر اثر جنگ
action
تاثیر اثر جنگ
impressed
: تحت تاثیر قراردادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com