Dictiornary-Farsi | فگاتلو در دفاع دواسب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fegatello	فگاتلو در دفاع دواسب


Other Matches

max lange attack	حمله ماکس لانگه در دفاع دواسب یا در جوئوکوپیانوشطرنج
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
parries	دفاع
parried	دفاع
one man block	تک دفاع
parry	دفاع
parrying	دفاع
blocks	دفاع
blocked	دفاع
pleading	دفاع
block	دفاع
tae	دفاع با پا
apologias	دفاع
defenses	دفاع
defence	دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
advocation	دفاع
defended	دفاع
uncovered	بی دفاع
defend	دفاع
apologia	دفاع
czech defence	دفاع چک
answers	دفاع
defense	دفاع
munition	دفاع
vindication	دفاع
advocacy	دفاع
answering	دفاع
answered	دفاع
fencing	دفاع
answer	دفاع
active defense	دفاع عامل
pleaded	دفاع کردن
juji uke	دفاع ضربدری
plead	دفاع کردن
zone defence	دفاع منطقهای
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
to stick up for	دفاع کردن از
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
yogoslav defence	دفاع پیرک
self protection	دفاع از نفس
pleads	دفاع کردن
defendants	دفاع کننده
defensive	منطقه دفاع
defendant	دفاع کننده
meran defence	دفاع مران
dogs	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
makki	دفاع کردن
dog	دفاع بسته
indefensible	غیرقابل دفاع
vindicative	دفاع کننده
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
secretary of defense	وزیر دفاع
achi komi	دفاع فشاری
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
double guard	دفاع با دو دست
d. armour	اسلحه دفاع
fencible	قابل دفاع
soto uke	دفاع از خارج
fullback	دفاع پوششی
composite defense	دفاع مرکب
closed variation	دفاع تاراش
dory defence	دفاع دوری
classical variation	دفاع ارتدوکس
hasty defense	دفاع تعجیلی
simple parry	دفاع ساده
damiano's defence	دفاع دامیانو
extended defense	دفاع گسترده
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
dutch attack	دفاع برد
defense in place	دفاع در محل
defense in depth	دفاع در عمق
ego defence	دفاع خود
summetrical defence	دفاع متقارن
special plea	دفاع خاص
implead	دفاع کردن
catenaccio	دفاع بتونی
in self defence	برای دفاع
backfield	دفاع نفوذی
legitimate defence	دفاع مشروع
sham plea	دفاع پوچ
sham plea	دفاع ناموجه
two knights' defence	دفاع دو اسب
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
two man block	دفاع دونفره
semi circular parry	دفاع نیمدایره
alekhine's defence	دفاع الخین
uchi uke	دفاع از داخل
kwon	دفاع با دست
ball hawking	دفاع خوب
indefensibility	دفاع ناپذیری
buckler	دفاع کردن
internal defense	دفاع داخلی
janisch defence	دفاع یانیش
janisch defence	دفاع شلیمان
tenability	دفاع پذیری
three man block	دفاع سه نفره
kake uke	دفاع قلابی
benoni defence	دفاع بنونی
to make a d.	دفاع کردن
age ake	دفاع بالارونده
defend	دفاع کردن
nagashi uke	دفاع پرسی
fend	دفاع کردن
pirc defence	دفاع پیرک
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
the right of self-defence	حق دفاع از خود
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
perceptual defense	دفاع ادراکی
daylight	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
russian defence	دفاع روسی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
plea of accused	دفاع متهم
to defend [from]	دفاع کردن [از]
robatsch defence	دفاع روباتش
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
right of self defence	حق دفاع مشروع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
polish defence	دفاع لهستانی
self-defence	دفاع از خود
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
right of self preservation	حق دفاع از خود
propugn	دفاع کردن از
zones	دفاع منطقهای
zone	دفاع منطقهای
replication	رونوشت دفاع
defended	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
advocate	دفاع کردن
asserting	دفاع کردن از
opens	خط بازبی دفاع
asserts	دفاع کردن از
opened	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
advocates	دفاع کردن
advocating	دفاع کردن
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
self defence	دفاع مشروع
assert	دفاع کردن از
open	خط بازبی دفاع
morote uke	دفاع با دست
advocated	دفاع کردن
parry of debate	دفاع درمنافره
morote uke	دفاع دوتایی
defends	دفاع کردن
untenable	غیرقابل دفاع
say a good word for	دفاع کردن
coverage	دفاع پوششی
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
stand	دفاع مداوم
offensive block	دفاع تهاجمی
defending	دفاع کردن از
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
defended	دفاع کردن
opens	بی دفاع واریز نش
sitting duck	هدف بی دفاع واسان
modern defence	دفاع مدرن شطرنج
se defedendo	در حین دفاع از خود
muniment	وسیله دفاع لوازم
drop the ball behind the block	جاخالی پشت دفاع
queen's fianchetto defence	دفاع فیانکتوی وزیر
block	دفاع در مقابل ابشار
kevitz trajkovic defence	دفاع کویتس- تراکوویچ
petrov	دفاع پتروف یا روسی
kake uke	دفاع قلاب وار
joke opening	دفاع مدرن شطرنج
pillsbury defence	دفاع کمبریج اسپرینگز
indian defence	دفاع هندی شطرنج
indefensibly	بطور دفاع ناپذیر
sicilian defence	دفاع سیسیلی شطرنج
moon doung makki	نوعی دفاع تکواندو
grunfeld's defence	دفاع گرونفلد شطرنج
passive defense	دفاع غیر عامل