Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
picturize
فیلم برداشتن از
Search result with all words
film
تاری چشم فیلم برداشتن از
filmed
تاری چشم فیلم برداشتن از
Other Matches
cassette
کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes
کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic
فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
reels
قرقره فیلم حلقه فیلم
reel
قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling
قرقره فیلم حلقه فیلم
reeled
قرقره فیلم حلقه فیلم
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
filmstrip
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
filmed
فیلم
film
فیلم
loads
فیلم
load
فیلم
film leader
فیلم
phonofilm
فیلم صدادار
film recorder
ضباط فیلم
film developer
سازنده فیلم
negative film
فیلم منفی
microfilming
ریز فیلم
phonofilm
فیلم سخنگو
x ray film
فیلم رونتگن
talkie
فیلم ناطق
telefilm
فیلم تلویزیونی
film recorder
فیلم نگار
filmstrip
فیلم سینمایی
microfilm
ریز فیلم
filmed
فیلم عکاسی
filmed
فیلم سینما
film
فیلم سینما
microfilms
میکرو فیلم
microfilms
ریز فیلم
microfilming
میکرو فیلم
film
فیلم عکاسی
microfilmed
میکرو فیلم
microfilmed
ریز فیلم
instruction film
فیلم اموزشی
microfilm
میکرو فیلم
film-strips
نوار فیلم
film-strip
نوار فیلم
film strip
نوار فیلم
instruction film
فیلم درسی
film reader
فیلم خوان
peepshow
فیلم شهوانی
peepshows
فیلم شهوانی
advertising spot
فیلم تبلیغاتی
as good as a play
<idiom>
مثل فیلم
acetate film
فیلم استاتی
reversal film
فیلم معکوس
moving picture
فیلم سینما
filmier
فیلم مانند
filmiest
فیلم مانند
talkies
فیلم ناطق
cinematograph
اپارات فیلم
filmy
فیلم مانند
positive film
فیلم مثبت
geneva stop
سیستم نگهدارنده فیلم
camera magazine
کاست فیلم دوربین
playoffs
نشان دادن فیلم
magnetic film storage
ذخیره فیلم مغناطیسی
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
scenario
متن فیلم سینمایی
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
dubs
فیلم را دوبله کردن
dubbed
فیلم را دوبله کردن
dub
فیلم را دوبله کردن
playoff
نشان دادن فیلم
rerun
نمایش مجدد فیلم
film badge
برگ شناسایی فیلم
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
metol
دوای فهور فیلم
technicolour
روش فیلم رنگی
cinematograph
دوبین فیلم برداری
fast-forward
جلو زدن فیلم
magnetic thin film
فیلم نازک مغناطیسی
talkies
صنعت فیلم ناطق
magnetic film
لایه فیلم مغناطیسی
Make three copies of each film.
از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
image format
اندازه فیلم عکاسی
magnetic film memory
حافظه با فیلم مغناطیسی
filmstrip
فیلم عکاسی 53 میلمتری
talkie
صنعت فیلم ناطق
magnetic thin film memory
حافظه فیلم نازک مغناطیسی
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
semidocumentary
فیلم سینمایی نیمه مستند
spaghetti western
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
sneak preview
نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak previews
نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
scenarios
متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
scenario
متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
newsreels
فیلم اخبار جاری روز
newsreel
فیلم اخبار جاری روز
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
horse opera
فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
spaghetti westerns
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
It was a sI'lly boring film (movie).
فیلم لوس وخنکی بود
scenario
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
smash hit
<idiom>
نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
She portrays a dancer in the film.
او
[زن]
نقش یک رقاص
[زن]
را در فیلم بازی می کند.
scenarios
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
protection
کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
rewind
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
reprographics
ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
lithography
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
rewound
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinding
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
documentarian
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
rewinds
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
camera-shy
کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
lenticulate
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
It was filmed on location.
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ?
این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
prescore
ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
negative
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
footage
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
negatives
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
lifting
برداشتن
glom
برداشتن
delete
برداشتن
removing
برداشتن
ingather
برداشتن
ingether
برداشتن
deleted
برداشتن
deletes
برداشتن
deleting
برداشتن
flaw
مو برداشتن
flaws
مو برداشتن
lifted
برداشتن
lift
برداشتن
remove
برداشتن
remove
از جا برداشتن
removes
برداشتن
removes
از جا برداشتن
removing
از جا برداشتن
lifts
برداشتن
to pull off
برداشتن
to pick up
برداشتن
pickup
برداشتن
to mop up
برداشتن
takes
برداشتن
include
در برداشتن
take
برداشتن
sublate
برداشتن
includes
در برداشتن
pick up
برداشتن
countertrace
برداشتن از
to run away with
برداشتن
to take up
برداشتن
take up
برداشتن
moistening
نم برداشتن
as dull as a ditch-water
مثل فیلم های تکراری
[خسته کننده و ملال آور]
soft ware
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
sound frack
محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
break step
غلط پا برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
demountable
قابل برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
gait
گام برداشتن
cease
دست برداشتن
desist
دست برداشتن
shuffle off
به عجله برداشتن
remove slag
سرباره را برداشتن
resign
دست برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
snap up
تند برداشتن
uncap
سر پوش برداشتن از
to carry arms
سلاح برداشتن
unhood
سرپوش برداشتن از
to receive a wound
زخم برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
to take off
برداشتن بردن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
ingether
خرمن برداشتن
give up
دست برداشتن از
make a copy of
رونوشت برداشتن
emarginate
برداشتن حاشیه از
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
uncap
کلاه از سر برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
elide
ازاخر برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
clearance
برداشتن مانع
machines
براده برداشتن
machined
براده برداشتن
machine
براده برداشتن
list
سیاهه برداشتن
spoons
با قاشق برداشتن
twist
تاب برداشتن
twisting
تاب برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com