English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
filmier فیلم مانند
filmiest فیلم مانند
filmy فیلم مانند
Other Matches
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
reel قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling قرقره فیلم حلقه فیلم
reeled قرقره فیلم حلقه فیلم
reels قرقره فیلم حلقه فیلم
filmstrip نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
load فیلم
loads فیلم
film leader فیلم
filmed فیلم
film فیلم
reversal film فیلم معکوس
moving picture فیلم سینما
microfilms ریز فیلم
telefilm فیلم تلویزیونی
cinematograph اپارات فیلم
as good as a play <idiom> مثل فیلم
film-strips نوار فیلم
positive film فیلم مثبت
peepshows فیلم شهوانی
film developer سازنده فیلم
peepshow فیلم شهوانی
instruction film فیلم اموزشی
film strip نوار فیلم
film-strip نوار فیلم
microfilm ریز فیلم
microfilm میکرو فیلم
microfilmed ریز فیلم
microfilmed میکرو فیلم
microfilming ریز فیلم
microfilming میکرو فیلم
instruction film فیلم درسی
microfilms میکرو فیلم
film reader فیلم خوان
advertising spot فیلم تبلیغاتی
filmed فیلم عکاسی
phonofilm فیلم سخنگو
talkie فیلم ناطق
talkies فیلم ناطق
negative film فیلم منفی
acetate film فیلم استاتی
filmstrip فیلم سینمایی
film فیلم سینما
filmed فیلم سینما
film recorder فیلم نگار
film recorder ضباط فیلم
picturize فیلم برداشتن از
film فیلم عکاسی
phonofilm فیلم صدادار
x ray film فیلم رونتگن
cinematograph دوبین فیلم برداری
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
image format اندازه فیلم عکاسی
fast-forward جلو زدن فیلم
technicolour روش فیلم رنگی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
rerun نمایش مجدد فیلم
false colour فیلم رنگی مصنوعی
film badge برگ شناسایی فیلم
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
playoffs نشان دادن فیلم
playoff نشان دادن فیلم
scenario متن فیلم سینمایی
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
talkies صنعت فیلم ناطق
geneva stop سیستم نگهدارنده فیلم
talkie صنعت فیلم ناطق
camera magazine کاست فیلم دوربین
dubs فیلم را دوبله کردن
metol دوای فهور فیلم
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
dub فیلم را دوبله کردن
dubbed فیلم را دوبله کردن
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
filmed تاری چشم فیلم برداشتن از
horse opera فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
sneak preview نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak previews نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
semidocumentary فیلم سینمایی نیمه مستند
scenarios متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
scenario متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
spaghetti westerns فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
spaghetti western فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
newsreels فیلم اخبار جاری روز
film تاری چشم فیلم برداشتن از
newsreel فیلم اخبار جاری روز
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
protection کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
smash hit <idiom> نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
rewind برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinding برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinds برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
lenticulate ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
prescore ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
rewound برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
footage طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
as dull as a ditch-water مثل فیلم های تکراری [خسته کننده و ملال آور]
soft ware وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
sound frack محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
geneva stop کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
grey scale سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
computer output microfilm recorder دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
computer output microfilm فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
com فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری ذخیره اطلاعات خروجی روی میکروفیلم icrofilm
phototypesetter وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
cellulose acetate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
The documentary tries to be truthful to the events. این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
photo offset چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
The message of the film is that ... پیام این فیلم این است که ...
ymck تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
whodunnits فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunit فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunits فیلم پلیسی رمان پلیسی
encephaloid مخ مانند
arundinaceous نی مانند
analogue مانند
analogous مانند
fluty نی مانند
icily یخ مانند
gypsiferous گچ مانند
threadlike نخ مانند
impish جن مانند
foggier مانند مه
floriform گل مانند
foggiest مانند مه
etcetera و مانند ان
frothy کف مانند
similiar مانند
foggy مانند مه
string نخ مانند
argillaceous رس مانند
unapproachable بی مانند
plumelike پر مانند
myrtle formed اس مانند
analog مانند
analogues مانند
and so on و مانند ان
womanlike زن مانند
simulant مانند
without an e. بی مانند
fulidal اب مانند
after the example of مانند
filiform نخ مانند
unique بی مانند
toughest پی مانند
argillaceous گل مانند
aquiform اب مانند
uniquely بی مانند
goatish بز مانند
etc و مانند آن
vide مانند
tough پی مانند
tougher پی مانند
blotchy لک مانند
anthoid گل مانند
unequaled بی مانند
mammilary مانند
unparalleled بی مانند
castellated دژ مانند
unprecedented بی مانند
reedier نی مانند
reediest نی مانند
reedy نی مانند
penniform پر مانند
capillaceous مانند نخ
capitate مانند سر
tendinous بی مانند
inapproachable بی مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com