English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
Search result with all words
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
Other Matches
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic thin film غشاء نازک مغناطیسی
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
tracks یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracked یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
reeling قرقره فیلم حلقه فیلم
reels قرقره فیلم حلقه فیلم
reel قرقره فیلم حلقه فیلم
reeled قرقره فیلم حلقه فیلم
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
filmstrip نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
film leader فیلم
loads فیلم
load فیلم
filmed فیلم
film فیلم
negative film فیلم منفی
filmed فیلم سینما
filmed فیلم عکاسی
instruction film فیلم اموزشی
instruction film فیلم درسی
talkies فیلم ناطق
acetate film فیلم استاتی
talkie فیلم ناطق
microfilm میکرو فیلم
microfilms میکرو فیلم
microfilms ریز فیلم
as good as a play <idiom> مثل فیلم
film strip نوار فیلم
telefilm فیلم تلویزیونی
film-strip نوار فیلم
film-strips نوار فیلم
microfilm ریز فیلم
moving picture فیلم سینما
microfilmed ریز فیلم
microfilmed میکرو فیلم
microfilming ریز فیلم
microfilming میکرو فیلم
filmstrip فیلم سینمایی
film recorder فیلم نگار
peepshow فیلم شهوانی
film recorder ضباط فیلم
film فیلم سینما
phonofilm فیلم سخنگو
film reader فیلم خوان
film developer سازنده فیلم
advertising spot فیلم تبلیغاتی
peepshows فیلم شهوانی
filmier فیلم مانند
filmy فیلم مانند
reversal film فیلم معکوس
filmiest فیلم مانند
picturize فیلم برداشتن از
cinematograph اپارات فیلم
positive film فیلم مثبت
x ray film فیلم رونتگن
film فیلم عکاسی
phonofilm فیلم صدادار
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
dub فیلم را دوبله کردن
technicolour روش فیلم رنگی
metol دوای فهور فیلم
cinematograph دوبین فیلم برداری
playoff نشان دادن فیلم
camera magazine کاست فیلم دوربین
film badge برگ شناسایی فیلم
playoffs نشان دادن فیلم
false colour فیلم رنگی مصنوعی
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
geneva stop سیستم نگهدارنده فیلم
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
scenario متن فیلم سینمایی
talkies صنعت فیلم ناطق
talkie صنعت فیلم ناطق
dubbed فیلم را دوبله کردن
dubs فیلم را دوبله کردن
image format اندازه فیلم عکاسی
rerun نمایش مجدد فیلم
fast-forward جلو زدن فیلم
semidocumentary فیلم سینمایی نیمه مستند
newsreels فیلم اخبار جاری روز
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
newsreel فیلم اخبار جاری روز
spaghetti western فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
spaghetti westerns فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
scenario متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
horse opera فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
film تاری چشم فیلم برداشتن از
scenarios متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
sneak previews نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak preview نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
filmed تاری چشم فیلم برداشتن از
protection کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
smash hit <idiom> نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
frailer نازک
frail نازک
egg shell نازک
young ice یخ نازک
touchy دل نازک
attenute نازک
fragile نازک
tenderhearted دل نازک
tender hearted دل نازک
tender hearted نازک دل
softhearted نازک دل
svelt نازک
soft-hearted نازک دل
touchiest دل نازک
perone نازک نی
touchier دل نازک
frailest نازک
slims نازک
slimming نازک
slimmest نازک
slimmed نازک
slim نازک
papyraceous نازک
tinnily نازک
gossamer نازک
soft hearted نازک دل
fine نازک
fined نازک
tenderest نازک
tendering نازک
eggshell نازک
tenderhearted <adj.> دل نازک
thinners نازک
thinnest نازک
ethereal نازک
thinned نازک
eggshells نازک
tendered نازک
tender نازک
tenuous نازک
thin نازک
feather edged لب نازک
thins نازک
finest نازک
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
prescore ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
rewinds برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewind برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
rewinding برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewound برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
lenticulate ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
tenderization نازک سازی
soft مهربان نازک
attenuated نازک کردن
tanyphonia نازک صدایی
tenderhefted دل نازک دل رحیم
squeamishness نازک طبعی
slat تخته نازک
attenuates نازک کردن
delicate نازک بین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com