English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English Persian
talkie فیلم ناطق
talkies فیلم ناطق
Search result with all words
talkie صنعت فیلم ناطق
talkies صنعت فیلم ناطق
sound frack محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
Other Matches
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
reeled قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling قرقره فیلم حلقه فیلم
reels قرقره فیلم حلقه فیلم
reel قرقره فیلم حلقه فیلم
spokesmen ناطق
spokesman ناطق
talker ناطق
talking ناطق
talker ادم ناطق
orators ناطق خطیب
orator ناطق خطیب
speaker ناطق رئیس مجلس شورا
speakers ناطق رئیس مجلس شورا
filmstrip نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
toastmistress بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
load فیلم
filmed فیلم
film فیلم
loads فیلم
film leader فیلم
film recorder فیلم نگار
film recorder ضباط فیلم
film reader فیلم خوان
film developer سازنده فیلم
cinematograph اپارات فیلم
x ray film فیلم رونتگن
advertising spot فیلم تبلیغاتی
acetate film فیلم استاتی
filmstrip فیلم سینمایی
telefilm فیلم تلویزیونی
peepshow فیلم شهوانی
peepshows فیلم شهوانی
reversal film فیلم معکوس
positive film فیلم مثبت
picturize فیلم برداشتن از
phonofilm فیلم صدادار
phonofilm فیلم سخنگو
as good as a play <idiom> مثل فیلم
negative film فیلم منفی
instruction film فیلم درسی
instruction film فیلم اموزشی
filmy فیلم مانند
microfilming ریز فیلم
microfilmed میکرو فیلم
microfilmed ریز فیلم
film-strip نوار فیلم
moving picture فیلم سینما
microfilm میکرو فیلم
filmed فیلم سینما
filmed فیلم عکاسی
film-strips نوار فیلم
microfilming میکرو فیلم
microfilm ریز فیلم
film strip نوار فیلم
film فیلم سینما
film فیلم عکاسی
microfilms میکرو فیلم
microfilms ریز فیلم
filmier فیلم مانند
filmiest فیلم مانند
dub فیلم را دوبله کردن
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
playoffs نشان دادن فیلم
playoff نشان دادن فیلم
camera magazine کاست فیلم دوربین
technicolour روش فیلم رنگی
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
fast-forward جلو زدن فیلم
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
rerun نمایش مجدد فیلم
scenario متن فیلم سینمایی
metol دوای فهور فیلم
film badge برگ شناسایی فیلم
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
cinematograph دوبین فیلم برداری
false colour فیلم رنگی مصنوعی
image format اندازه فیلم عکاسی
dubs فیلم را دوبله کردن
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
dubbed فیلم را دوبله کردن
geneva stop سیستم نگهدارنده فیلم
horse opera فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
film تاری چشم فیلم برداشتن از
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
spaghetti western فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
spaghetti westerns فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
sneak preview نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak previews نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
filmed تاری چشم فیلم برداشتن از
newsreel فیلم اخبار جاری روز
semidocumentary فیلم سینمایی نیمه مستند
newsreels فیلم اخبار جاری روز
scenarios متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
scenario متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
protection کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
smash hit <idiom> نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
rewinding برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
lenticulate ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
prescore ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
rewound برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
rewinds برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
rewind برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
footage طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
soft ware وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
as dull as a ditch-water مثل فیلم های تکراری [خسته کننده و ملال آور]
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
geneva stop کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
grey scale سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
computer output microfilm فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
com فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری ذخیره اطلاعات خروجی روی میکروفیلم icrofilm
computer output microfilm recorder دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
phototypesetter وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
cellulose acetate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
The documentary tries to be truthful to the events. این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
photo offset چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
The message of the film is that ... پیام این فیلم این است که ...
ymck تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
whodunnits فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunits فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunit فیلم پلیسی رمان پلیسی
projection print روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com