Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (2 milliseconds)
English
Persian
spaghetti western
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
spaghetti westerns
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
Other Matches
stetsons
کلاه وسترن
stetson
کلاه وسترن
cassette
کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes
کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic
فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
reeled
قرقره فیلم حلقه فیلم
reels
قرقره فیلم حلقه فیلم
reel
قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling
قرقره فیلم حلقه فیلم
filmstrip
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
Italian
ایتالیایی
Italians
ایتالیایی
marchesa
زن ایتالیایی
italianize
ایتالیایی کردن
foxtail millet
ارزن ایتالیایی
sbirro
پاسبان ایتالیایی
bocci
بولینگ ایتالیایی
italianism
ایتالیایی مابی
leghorn
کلاه سبدی ایتالیایی
italicism
عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
Italianate
سبک معماری ایتالیایی
tarantella
رقص تند دو نفری ایتالیایی
eustachian
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
malpighian
وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
ravioli
نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
fallopian
پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
Pre-Raphaelite
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Pre-Raphaelites
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
giuoco piano
جوئوکو پیانو در بازی شطرنج ایتالیایی
italian game
بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
cantoria
[واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
grappa
نوعی کنیاک خالص وبی رنگ ایتالیایی
irredentism
سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
spumone
بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
spumoni
بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
irredentist
طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
pompeian
وابسته به شهر ایتالیایی که زیر خاکسترهای اتش نشانی پنهان است
machiavellism
اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
film
فیلم
loads
فیلم
film leader
فیلم
filmed
فیلم
load
فیلم
filmstrip
فیلم سینمایی
film recorder
فیلم نگار
film recorder
ضباط فیلم
film reader
فیلم خوان
film developer
سازنده فیلم
instruction film
فیلم اموزشی
instruction film
فیلم درسی
picturize
فیلم برداشتن از
phonofilm
فیلم صدادار
phonofilm
فیلم سخنگو
positive film
فیلم مثبت
negative film
فیلم منفی
telefilm
فیلم تلویزیونی
x ray film
فیلم رونتگن
peepshow
فیلم شهوانی
peepshows
فیلم شهوانی
reversal film
فیلم معکوس
as good as a play
<idiom>
مثل فیلم
microfilming
میکرو فیلم
film strip
نوار فیلم
filmiest
فیلم مانند
film-strip
نوار فیلم
talkie
فیلم ناطق
microfilms
میکرو فیلم
film-strips
نوار فیلم
microfilm
ریز فیلم
microfilms
ریز فیلم
microfilmed
ریز فیلم
microfilmed
میکرو فیلم
filmy
فیلم مانند
microfilming
ریز فیلم
talkies
فیلم ناطق
filmier
فیلم مانند
acetate film
فیلم استاتی
film
فیلم سینما
film
فیلم عکاسی
filmed
فیلم عکاسی
cinematograph
اپارات فیلم
microfilm
میکرو فیلم
filmed
فیلم سینما
moving picture
فیلم سینما
advertising spot
فیلم تبلیغاتی
dubs
فیلم را دوبله کردن
dubbed
فیلم را دوبله کردن
technicolour
روش فیلم رنگی
rerun
نمایش مجدد فیلم
dub
فیلم را دوبله کردن
fast-forward
جلو زدن فیلم
Make three copies of each film.
از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
playoff
نشان دادن فیلم
magnetic thin film
فیلم نازک مغناطیسی
talkie
صنعت فیلم ناطق
magnetic film memory
حافظه با فیلم مغناطیسی
filmstrip
فیلم عکاسی 53 میلمتری
film badge
برگ شناسایی فیلم
camera magazine
کاست فیلم دوربین
scenario
متن فیلم سینمایی
image format
اندازه فیلم عکاسی
magnetic film storage
ذخیره فیلم مغناطیسی
metol
دوای فهور فیلم
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
playoffs
نشان دادن فیلم
talkies
صنعت فیلم ناطق
cinematograph
دوبین فیلم برداری
magnetic film
لایه فیلم مغناطیسی
geneva stop
سیستم نگهدارنده فیلم
horse opera
فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
sneak previews
نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak preview
نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
It was a sI'lly boring film (movie).
فیلم لوس وخنکی بود
scenario
متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
newsreel
فیلم اخبار جاری روز
filmed
تاری چشم فیلم برداشتن از
magnetic thin film memory
حافظه فیلم نازک مغناطیسی
scenarios
متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
semidocumentary
فیلم سینمایی نیمه مستند
newsreels
فیلم اخبار جاری روز
film
تاری چشم فیلم برداشتن از
pierrots
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrot
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
scenario
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenarios
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
She portrays a dancer in the film.
او
[زن]
نقش یک رقاص
[زن]
را در فیلم بازی می کند.
smash hit
<idiom>
نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
protection
کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
lithography
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
prescore
ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
It was filmed on location.
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
documentarian
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
reprographics
ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
lenticulate
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
unwatchable
[film, TV]
<adj.>
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
rewound
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
camera-shy
کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ?
این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
rewinds
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinding
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewind
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
negatives
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
footage
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
negative
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
soft ware
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
sound frack
محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
as dull as a ditch-water
مثل فیلم های تکراری
[خسته کننده و ملال آور]
blips
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
grey scale
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
geneva stop
کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
blue key
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
computer output microfilm recorder
دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
com
فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری ذخیره اطلاعات خروجی روی میکروفیلم icrofilm
computer output microfilm
فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
cellulose acetate
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
phototypesetter
وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
The documentary tries to be truthful to the events.
این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
photo offset
چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
The message of the film is that ...
پیام این فیلم این است که ...
ymck
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
whodunit
فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunnits
فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunits
فیلم پلیسی رمان پلیسی
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com