Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
griff fifi	فی فی بزرگ کوهنوردی
Other Matches
mountain climbing	کوهنوردی
etrier	فی فی کوهنوردی
mountaineering	کوهنوردی
fifi hook	رکاب کوهنوردی
bong	میخ کوهنوردی
chanel	میخ کوهنوردی
ice axe	کلنگ کوهنوردی
ropes	طناب کوهنوردی
roped	طناب کوهنوردی
rope	طناب کوهنوردی
climbing boots	پوتین کوهنوردی
cliff-hanger	چنگک باریک کوهنوردی
universal	میخ سبک کوهنوردی
figure eight knot	گره هشت کوهنوردی
bolt	رول کوهنوردی گلنگدن
pitches	طول طناب کوهنوردی
bolting	رول کوهنوردی گلنگدن
bolts	رول کوهنوردی گلنگدن
bolted	رول کوهنوردی گلنگدن
cliff hanger	چنگک باریک کوهنوردی
eyeing	سوراخ میخ کوهنوردی
active rope	طناب اصلی کوهنوردی
checkstone	گیره سنگی کوهنوردی
eyes	سوراخ میخ کوهنوردی
eying	سوراخ میخ کوهنوردی
pitch	طول طناب کوهنوردی
alpenstock	عصای قدیمی کوهنوردی
cliff-hangers	چنگک باریک کوهنوردی
eye	سوراخ میخ کوهنوردی
gates	قسمت فنری قلاب کوهنوردی
de peg	بیرون اوردن میخ کوهنوردی
gate	قسمت فنری قلاب کوهنوردی
cinker	میخ سرپهن کفش کوهنوردی
piolet	کلنگ دوسر ویژه کوهنوردی
mugger	میخ 4 تیغه کفش کوهنوردی
muggers	میخ 4 تیغه کفش کوهنوردی
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
gates	در بزرگ
grossing	بزرگ
grosses	بزرگ
propylon	در بزرگ
grossest	بزرگ
greatest	بزرگ
spankings	بزرگ
mightier	بزرگ
majestic	بزرگ
great-	بزرگ
great	بزرگ
long ton	تن بزرگ
extra	بزرگ
extras	بزرگ
grave	بزرگ
graves	بزرگ
vast	بزرگ
gate	در بزرگ
spanking	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
extra-	بزرگ
swith	بزرگ
dignified	بزرگ
eminent	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
king size	بزرگ
extensive	بزرگ
mightiest	بزرگ
immane	بزرگ
mighty	بزرگ
gravest	بزرگ
smaller	بزرگ نه
smallest	بزرگ نه
massive	بزرگ
massively	بزرگ
vasty	بزرگ
large sized a	بزرگ
headman	بزرگ
headmen	بزرگ
small	بزرگ نه
hugeous	بزرگ
stour	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
bigger	بزرگ
full bottomed	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
high	بزرگ
highest	بزرگ
highs	بزرگ
biggest	بزرگ
major	بزرگ
majored	بزرگ
majoring	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
macro	بزرگ
walloping	بزرگ
nonus	بزرگ
jumbo	بزرگ
jumbos	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
canis major	سگ بزرگ
majuscule	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
majuscular	بزرگ
big	بزرگ
decuman	بزرگ
megapod	بزرگ پا
egregious	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
bandog	سگ بزرگ
wallopings	بزرگ
swingeing	بزرگ
large	بزرگ
enormous	بزرگ
gross	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
grossed	بزرگ
largest	بزرگ
larger	بزرگ
voluminous	بزرگ
grosser	بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
enlarged	بزرگ کردن
whackings	خیلی بزرگ
large detail	جزء بزرگ
large intestine	روده بزرگ
galactic	بی نهایت بزرگ
major cycle	بزرگ چرخه
magnifier	بزرگ ساز
large ship	کشتی بزرگ
large ship	ناو بزرگ
main frame	کامپیوتر بزرگ
magnifier	بزرگ کننده
larged sized	اندازه بزرگ
largen	بزرگ شدن
large aircraft	هواپیمای بزرگ
abbot	راهب بزرگ
mandola	ماندولین بزرگ
mandore	ماندولین بزرگ
bulk	در حجم بزرگ
abbots	راهب بزرگ
enlarging	بزرگ کردن
main	بزرگ تمام
major epilepsy	صرع بزرگ
enlarges	بزرگ کردن
magnifies	بزرگ کردن
major cycle	چرخه بزرگ
major planets	سیارات بزرگ
magnify	بزرگ کردن
magnified	بزرگ کردن
store	مغازه بزرگ
largen	بزرگ کردن
maximizes	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
dilating	بزرگ کردن
distend	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
distends	بزرگ کردن
billow	موج بزرگ اب
billowed	موج بزرگ اب
amplifying	بزرگ شدن
macrocephaly	بزرگ سری
maximising	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
swells	بزرگ شدن
maximized	بزرگ کردن
enlarge	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
billowing	موج بزرگ اب
billows	موج بزرگ اب
grandmothers	مادر بزرگ
amplifies	بزرگ شدن
amplified	بزرگ شدن
long boat	کرجی بزرگ
grandmother	مادر بزرگ
largen vi	بزرگ کردن
magnifying	بزرگ کردن
macrography	بزرگ نگاری
lives of great men	مردمان بزرگ
amplify	بزرگ شدن
bulldog	نوعی سگ بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
macrocyte	هاگدان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
leading nations	ملتهای بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com