Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English
Persian
substitute
قائم مقام جایگزین کردن
substituted
قائم مقام جایگزین کردن
substituting
قائم مقام جایگزین کردن
Other Matches
subrogate
قائم مقام تعیین کردن
compounding a felony
سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
substituted
قائم مقام
vicars
قائم مقام
vicar
قائم مقام
locums
قائم مقام
locum
قائم مقام
surreptitiously
قائم مقام
surrogates
قائم مقام
surrogate
قائم مقام
deputies
قائم مقام
vice-chancellors
قائم مقام
vice-chancellor
قائم مقام
locumtenens
قائم مقام
successor
قائم مقام
substitute
قائم مقام
vice chancellor
قائم مقام
deputy
قائم مقام
substituting
قائم مقام
subsitute
قائم مقام
commercial procuration
قائم مقام تجارتی
surrogates
قائم مقام شدن
deputy minister
قائم مقام وزیر
commercial representative
قائم مقام تجارتی
consular agent
قائم مقام کنسول
deputy
قائم مقام جانشین
deputies
قائم مقام جانشین
vicegerent
جانشین قائم مقام
deputy
نایب قائم مقام
deputies
نایب قائم مقام
procousul
قائم مقام کنسول
surrogate
قائم مقام شدن
deputy primeminister
قائم مقام نخست وزیر
internunico
فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ
replaced
جایگزین کردن
sub
جایگزین کردن
subs
جایگزین کردن
replaces
جایگزین کردن
replace
جایگزین کردن
replacing
جایگزین کردن
replacement cost
هزینه جایگزین کردن چیزی
find and replace
پیدا کردن و جایگزین نمودن
substitution
جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
refan
جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
demonetization
سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
staked
قائم کردن
stake
قائم کردن
stakes
قائم کردن
degauss
پاک کردن داده از روی نوارمغناطیسی و جایگزین کردن داده جدید
overlaps
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
to tarnish something
[image, status, reputation, ...]
چیزی را بد نام کردن
[آسیب زدن]
[خسارت وارد کردن]
[خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
unmake
خلع مقام کردن
to sink in the scale
در مقام تنزل کردن
disseat
خلع مقام یاکرسی کردن
to keep state
شان یا مقام خودراحفظ کردن
dub
تفویض مقام کردن چرب کردن
dubbed
تفویض مقام کردن چرب کردن
dubs
تفویض مقام کردن چرب کردن
debasing
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
debase
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
debases
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
debased
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
situated
واقع در جایگزین
seats
جایگزین ساختن
locator
جایگزین شونده
alternate track
شیار جایگزین
seat
جایگزین ساختن
seated
جایگزین ساختن
alternative cost
هزینه جایگزین
variants
رمزهای جایگزین
tabernacle
مرقد جایگزین شدن
whip stall
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
replacement bus service
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
replacement service
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
vga
مین کند و با SVGA جایگزین شده است
referral order
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
macro
فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
mos
نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
embassage
مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
binding time
زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
thesaurus
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesauruses
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
plumb line
خط قائم
perpendecular
قائم
vertical
قائم
upstanding
قائم
orthogonal
قائم
erecting
قائم
normal
قائم
erected
قائم
righting
قائم
upright
قائم
erects
قائم
righted
قائم
vertical tail
دم قائم
right
قائم
erect
قائم
plumb lines
خط قائم
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
quadratic
منشور قائم
normal axis
محور قائم
vertical force
نیروی قائم
vertical speed
سرعت قائم
vertical photograph
عکس قائم
propping
تقویت قائم
perpendecular
خط عمودی یا قائم
increate
قائم بالذات
normal plane
صفحه قائم
envelopment
احاطه قائم
enveloped
احاطه قائم
normal vector
بردار قائم
apeak
عمودی قائم
prop
تقویت قائم
propped
تقویت قائم
true vertical
قائم واقعی
substantive
قائم بذات
normal acceleration
شتاب قائم
rectangular
قائم الزاویه
right-angled
قائم الزاویه
vertical envelopement
احاطه قائم
vertical drop
ابشار قائم
vertical cut
برش قائم
local vertical
قائم محلی
vertical creep
وارفتگی قائم
vertical circle
دایره قائم
vertical bulking
کمانش قائم
vertical axis
محور قائم
ordinate
بعد قائم
enveloping
احاطه قائم
self perpetuation
قائم بذات
envelops
احاطه قائم
right
قائم نگاهداشتن
righted
قائم نگاهداشتن
self consistent
قائم بالذات
righting
قائم نگاهداشتن
subrogation
قائم مقامی
semierect
نیمه قائم
envelop
احاطه قائم
abeam
قائم بر مسیرحرکت
high angle
تیر قائم
recoil pit
چاله تیر قائم
prime vertical circle
دایره قائم اصلی
right angled triangle
مثلث قائم الزاویه
sheathing
تخته بندی قائم
vertical deformation
تغییر شکل قائم
ablique coordinates
دستگاه مختصات قائم
right cone
مخروط قائم
[ریاضی]
plane of departure
سطح قائم تیر
vertical center line illusion
خطای خط قائم مرکزی
short scope buoy
بویه شناور قائم
vertical probable error
اشتباه احتمالی قائم
wedge
اسکنه کولاس قائم
upload
همنه قائم نیرو
wedged
اسکنه کولاس قائم
zenith
نقطه قائم بر نافر
wedges
اسکنه کولاس قائم
wedging
اسکنه کولاس قائم
vertical envelopement
حرکت دورانی قائم
mercator chart
نقشه قائم الزاویه
vertical photograph
عکس هوایی قائم
leg
ساق مثلث قائم الزاویه
legs
ساق مثلث قائم الزاویه
plane of departure
سطح قائم مسیر گلوله
hypotenuses
وتر مثلث قائم الزاویه
vicarial
وابسته به خلیفه قائم مقامی
vertical probable error
خطای اصابت قائم گلوله
plumb
سطح قائم صفحه شاغول
hypotenuse
وتر مثلث قائم الزاویه
NiCad
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
literal
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
plane of site
سطح قائم مار بر سکوی تیر
universal transverse mercator
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
zenith
اوج محور قائم بر افق نقاط
superseded
جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersede
جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseding
جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersedes
جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
raking
زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rakes
زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rake
زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
installable device driver
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
upload
نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
buttock lines
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
theodolites
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolite
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
webs
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
ventral
تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
web
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
gust alleviation
سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
fan marker
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
ride control
سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
lexical analysis
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com