Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (6 milliseconds)
English
Persian
stewpan
قابلمه تاس کباب پزی
Other Matches
autoclave
قابلمه
snap fastener
دکمه قابلمه
barbecues
کباب
kebab
کباب
shaslik
کباب
shashlik
کباب
kabob
کباب
droppings
کباب
barbecue
کباب
kebabs
کباب
broil
[American]
کباب کردن
spit
سیخ کباب
grills
گوشت کباب کن
grid
کباب کردن
grill
گوشت کباب کن
stews
تاس کباب
stewing
تاس کباب
stewed
تاس کباب
spits
سیخ کباب
barbecue
کباب کردن
carbonado
کباب کردن
cook out
[American]
کباب کردن
grill
کباب کردن
Pity melted my heart .
دلم کباب شد
irish stew
طاس کباب
stew
تاس کباب
roasts
کباب کردن
roasted
کباب کردن
skewered
سیخ کباب
skewer
سیخ کباب
skewering
سیخ کباب
broil
کباب کردن
grids
کباب کردن
broils
کباب کردن
skewers
سیخ کباب
roast
کباب کردن
broiling
کباب کردن
grilling
گوشت کباب کن
broiled
کباب کردن
skewer
بسیخ کباب زدن
To torment ( girll ) someone .
کسی را کباب کردن
roasting jack
سیخ کباب گردنده
skewered
بسیخ کباب زدن
skewers
بسیخ کباب زدن
skewering
بسیخ کباب زدن
barbecued
کباب شده روی منقل
skewering
هر چیزی شبیه سیخ کباب
He intended to do good but was put to torture .
<proverb>
آمد ثواب کند کباب شد .
skewer
هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewers
هر چیزی شبیه سیخ کباب
carbonado
قطعه گوشت کباب کرده
skewered
هر چیزی شبیه سیخ کباب
rotisserie
چرخ دوارجهت کباب کردن مرغ
grills
روی سیخ یا انبر کباب کردن
sizzling
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles
صدای سوختن کباب روی اتش
skewered
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
sizzle
صدای سوختن کباب روی اتش
grilling
روی سیخ یا انبر کباب کردن
skewers
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
grill
روی سیخ یا انبر کباب کردن
barbecued chicken
مرغ کباب شده روی منقل
sizzled
صدای سوختن کباب روی اتش
skewering
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewer
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
spitchc
کباب مار ماهی قاش کرده
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
turnspit
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
You are roasting yourself in front of the fire .
خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
The fire is fit to roast the meat.
این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
barbecues
بریان کردن کباب کردن
barbecue
بریان کردن کباب کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com