Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
presentability
قابلیت ارائه
Other Matches
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
p display
ارائه پی
c scan
ارائه سی
m display
ارائه ام
m scan
ارائه ام
presentment
ارائه
n scan
ارائه ان
exposures
ارائه
p scan
ارائه پی
c display
ارائه سی
ppi scan
ارائه پی پی ای
exposure
ارائه
h scan
ارائه اچ
j scan
ارائه جی
h display
ارائه اچ
g display
ارائه جی
f scan
ارائه اف
k display
ارائه کی
k scan
ارائه کی
l display
ارائه ال
f display
ارائه اف
exposal
ارائه
d scan
ارائه دی
production
ارائه
productions
ارائه
l scan
ارائه ال
g scan
ارائه جی
d display
ارائه دی
j display
ارائه جی
n display
ارائه ان
exhibitions
ارائه
range bearing display
ارائه بی
presentation
ارائه
presentations
ارائه
representation
ارائه
representations
ارائه
displaying
ارائه
display
ارائه
adductor
ارائه
exhibition
ارائه
shew
ارائه
displayed
ارائه
b display
ارائه ب
displays
ارائه
b scan
ارائه ب
offering
ارائه
misrepresentation
بد ارائه نمودن
represented
ارائه کردن
represent
ارائه کردن
represents
ارائه کردن
misrepresentation
بد ارائه دادن
produced
ارائه دادن
productions
ارائه ساخت
produces
ارائه دادن
production
ارائه ساخت
presentation
ارائه عرضه
produce
ارائه دادن
bring forward
ارائه دادن
presentations
ارائه عرضه
showings
ارائه اشکارسازی
showing
ارائه اشکارسازی
presenting
ارائه دادن
renderer
ارائه دهنده
tendered
ارائه دادن
tender
ارائه دادن
offers
پیشکش ارائه
offered
پیشکش ارائه
offer
پیشکش ارائه
renderable
قابل ارائه
profert
ارائه سند
showed
ارائه نمایش
show
ارائه نمایش
shows
ارائه نمایش
tendering
ارائه دادن
knuckle under
<idiom>
ارائه دادن
give
ارائه دادن
hold forth
ارائه دادن
gives
ارائه دادن
put in
ارائه دادن
presents
ارائه دادن
presented
ارائه دادن
present
ارائه دادن
giving
ارائه دادن
tenderest
ارائه دادن
submit
ارائه دادن پیشنهادکردن
submitted
ارائه دادن پیشنهادکردن
forthcoming
اماده ارائه دادن
submitting
ارائه دادن پیشنهادکردن
puts
ارائه یا توضیح دادن
submits
ارائه دادن پیشنهادکردن
documentation
ارائه اسناد یا مدارک
putting
ارائه یا توضیح دادن
to produce testimony
مدرک ارائه دادن
lead proof
ارائه دلیل کردن
probation
ارائه مدرک ودلیل
presenting bank
بانک ارائه کننده
producing
اقامه ارائه کردن
probational
ارائه مدرک ودلیل
put
ارائه یا توضیح دادن
devil's advocate
<idiom>
[ارائه استدلال مخالف]
exhibiting
ارائه دادن ابراز کردن
forthcoming
<adj.>
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
to put in
منصوب کردن ارائه دادن
exhibit
ارائه دادن ابراز کردن
imageing model
روش یا مدل ارائه تصاویر
renders
ارائه دادن ترجمه کردن
rendered
ارائه دادن ترجمه کردن
render
ارائه دادن ترجمه کردن
contract for supply
قرارداد جهت ارائه کالا
porrect
منبسط کردن ارائه دادن
propone
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds
پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibited
ارائه دادن ابراز کردن
exhibits
ارائه دادن ابراز کردن
alleging
دلیل اوردن ارائه دادن
alleges
دلیل اوردن ارائه دادن
allege
دلیل اوردن ارائه دادن
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
Application may be filed by ...
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
subsequent filing
[application, documents]
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
produces
اقامه کردن ارائه دادن سند
submits
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce
اقامه کردن ارائه دادن سند
produced
اقامه کردن ارائه دادن سند
puts
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
To submit something to someone.
چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
putting
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
money player
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
project
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
sidekick
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
society of certified processors
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
scopolamine
ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
proof of debt
سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
competence
قابلیت
qualification
قابلیت
ability
قابلیت
skill
قابلیت
contemptibility
قابلیت
solubility
قابلیت حل
solvability
قابلیت حل
eligibility
قابلیت
habilitation
قابلیت
abilities
قابلیت
susceptibility
قابلیت
competence
قابلیت
capability
قابلیت
credential
قابلیت
capacities
قابلیت
capacity
قابلیت
adaptability
قابلیت
fitness
قابلیت
word-perfect
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word perfect
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
how about
<idiom>
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
inheritability
قابلیت توارث
throughput
قابلیت عبوردهی
inflammability
قابلیت اشتعال
tolerability
قابلیت پذیرش
trafficability
قابلیت عبور
trannlatability
قابلیت ترجمه
trannlatability
قابلیت انقال
transmissibility
قابلیت فرستادن
transmissibility
قابلیت انتقال
inaptly
با عدم قابلیت
stretchability
قابلیت بسط
tenability
قابلیت نگهداری
intelligibility
قابلیت فهم
suability
قابلیت تعقیب
survivability
قابلیت باززیستی
swivelling feature
قابلیت نوسان
tactility
قابلیت لمس
conviviality
قابلیت امیزش
tensibility
قابلیت کشش
tensility
قابلیت کشش
availability
قابلیت اجرا
interpretability
قابلیت توجیه
interpretability
قابلیت تفسیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com