Dictiornary-Farsi | قابلیت تخمیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fermentability	قابلیت تخمیر


Other Matches

interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
fermentation	تخمیر
zymosis	تخمیر
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
acetic fermentation	تخمیر سرکهای
alcoholic fermentation	تخمیر الکلی
fermentable	قابل تخمیر
fermenter	فرف تخمیر
zymogenic	تخمیر کننده
gyle fat	فرف تخمیر
fermentative	تخمیر کننده
zymoscope	تخمیر سنج
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
fermenting	ماده تخمیر مایه
ferment	ماده تخمیر مایه
ferments	ماده تخمیر مایه
zymology	مبحث تخمیر و شناسایی مخمرها
xylose	قند متبلور وغیر قابل تخمیر
zymurgy	مبحث عمل تخمیر در شیمی علمی
zymoscope	دستگاه اندازه گیری قدرت تخمیر
malt liquor	مشروبی شبیه ابجو که بامالت تخمیر میشود
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
hotbed	بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds	بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
capability	قابلیت
habilitation	قابلیت
capacities	قابلیت
contemptibility	قابلیت
solubility	قابلیت حل
adaptability	قابلیت
fitness	قابلیت
solvability	قابلیت حل
capacity	قابلیت
competence	قابلیت
credential	قابلیت
qualification	قابلیت
susceptibility	قابلیت
eligibility	قابلیت
skill	قابلیت
ability	قابلیت
competence	قابلیت
abilities	قابلیت
opposability	قابلیت تقابل
reliability	قابلیت اطمینان
portability	قابلیت انتقال
maneuverability	قابلیت مانور
portability	قابلیت حمل
portability	قابلیت ترابری
pliability	قابلیت خمیدگی
meltability	قابلیت گداختن
permeability	قابلیت تراوایی
motor ability	قابلیت حرکت
inheritability	قابلیت توارث
moveability	قابلیت حرکت
navigability	قابلیت کشتیرانی
perceptibility	قابلیت درک
potability	قابلیت شرب
reflectance	قابلیت انعکاس
reliableness	قابلیت اعتماد
renewability	قابلیت تجدید
repeatability	قابلیت تکرار
reproducibility	قابلیت تکثیر
resectability	قابلیت برش
retractility	قابلیت انقباض
readability	قابلیت خواندن
reliability	قابلیت اعتماد
failure safety	قابلیت اطمینان
potability	قابلیت حمل
practicableness	قابلیت عبور
predicability	قابلیت اسناد
pregnability	قابلیت تسخیر
presentability	قابلیت ارائه
preventability	قابلیت جلوگیری
punishability	قابلیت مجازات
quench aging property	قابلیت بهسازی
salability	قابلیت فروش
manageability	قابلیت اداره
habitableness	قابلیت سکونت
habitability	قابلیت سکنی
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
fusibility	قابلیت گداز
fusibility	قابلیت ذوب
fungibility	قابلیت تعویض
forgeability	قابلیت اهنگری
fordability	قابلیت عبور
flexility	قابلیت تغییر
flammability	قابلیت اشتعال
fissility	قابلیت انشقاق
applicability	قابلیت استفاده
application [applicability]	قابلیت استفاده
hardenability	قابلیت سختی
ignitability	قابلیت اشتعال
malleability	قابلیت انعطاف
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
machinability	قابلیت تراش
interpretability	قابلیت توجیه
interpretability	قابلیت تفسیر
applicability	قابلیت اجرا
interchangeability	قابلیت تعویض
interchangeability	قابلیت تبادل
application [applicability]	قابلیت اجرا
intelligibility	قابلیت فهم
transmissibility	قابلیت فرستادن
inaptly	با عدم قابلیت
imputability	قابلیت اسناد
imitability	قابلیت تقلید
availability	قابلیت اجرا
ignitibility	قابلیت احتراق
ignitability	قابلیت احتراق
inflammability	قابلیت اشتعال
vendibility	قابلیت فروش
usefulness	قابلیت استفاده
wettability	قابلیت خیسی
weldability	قابلیت جوشکاری
volatileness	قابلیت تبخیر
provability	قابلیت اثبات
vibratility	: قابلیت ارتعاش
versatility	قابلیت تغییر
veniality	قابلیت اغماض
suability	قابلیت تعقیب
stretchability	قابلیت بسط
stickability	قابلیت محافظت
stickability	قابلیت مقاومت
solubility	قابلیت انحلال
severability	قابلیت تقسیم
severability	قابلیت سواشدن
failure safety	قابلیت اعتماد
serviceability	قابلیت تعمیر
serviceability	قابلیت استفاده
survivability	قابلیت باززیستی
swivelling feature	قابلیت نوسان
usability	قابلیت استفاده
trustworthiness	قابلیت اعتماد
trustiness	قابلیت اعتماد
transportability	قابلیت حمل
transmissibility	قابلیت انتقال
trannlatability	قابلیت انقال
trannlatability	قابلیت ترجمه
trafficability	قابلیت عبور
tolerability	قابلیت پذیرش
tenability	قابلیت نگهداری
tenability	قابلیت تصرف
tempering quality	قابلیت بهبود
tensility	قابلیت کشش
tensibility	قابلیت کشش
tactility	قابلیت لمس
serializability	قابلیت تسلسل
divisibility	قابلیت تقسیم
absorbency	قابلیت جذب
absorptivity	قابلیت جذب
adaptableness	قابلیت توافق
culpability	قابلیت مجازات
addibility	قابلیت افزایش
corruptibility	قابلیت فساد
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
adjusability	قابلیت تطبیق
adjusability	قابلیت تنظیم
alterability	قابلیت تغییر
appealability	قابلیت استیناف
absorbability	قابلیت جذب
distensibility	قابلیت انبساط
dissolubility	قابلیت انحلال
dis qualified	فاقد قابلیت
comparability	قابلیت قیاس
resilience	قابلیت ارتجاع
visibility	قابلیت رویت
digestibility	قابلیت هضم
efficiency	قابلیت کاردانی
computability	قابلیت محاسبه
destructibility	قابلیت انهدام
dependability	قابلیت اطمینان
dependability	قابلیت اعتماد
convertibility	قابلیت تبدیل
applicability	قابلیت اجراء
coagulability	قابلیت انعقاد
conceivability	قابلیت تصور
compressibility	قابلیت فشردگی
comprehensibility	قابلیت درک
combinability	قابلیت ترکیب
combustibility	قابلیت سوزش
combustibility	قابلیت اشتعال
combustiblity	قابلیت احتراق
comparableness	قابلیت مقایسه
combustiblity	قابلیت انفجار
compactibility	قابلیت تراکم
communicability	قابلیت ارتباط
conductibility	قابلیت هدایت
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
approachability	قابلیت تقرب