Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
fungibility
قابلیت تعویض
interchangeability
قابلیت تعویض
Other Matches
post knotting
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
electromagnetic compatability
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
accession
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility
قابلیت کشش قابلیت تورق
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
switched
تعویض
refilled
تعویض
refill
تعویض
interchanging
تعویض
interchanges
تعویض
interchanged
تعویض
substitution
تعویض
switchover
تعویض
stage set
تعویض سن
resignations
تعویض
resignation
تعویض
substituent
تعویض
swapping
تعویض
replacement
تعویض
shifts
تعویض
replacements
تعویض
shifted
تعویض
shift
تعویض
refilling
تعویض
switched
تعویض جا
quid pro quo
تعویض
rotation
تعویض
interchange
تعویض
line feed
تعویض خط
replacing
تعویض
switches
تعویض
switches
تعویض جا
replaces
تعویض
replaced
تعویض
quid pro quos
تعویض
switch
تعویض
replace
تعویض
switch
تعویض جا
refills
تعویض
sub
تعویض بازیگر
replacement cost
هزینه تعویض
subs
تعویض بازیگر
alternation
تعویض قطب
modification
تعویض مدل
replacer
تعویض کننده
shifter
تعویض کننده
rotation
تعویض یکانها
foreign exchange
تعویض خارجی
illumination change
تعویض روشنایی
restaging
تعویض محل
commutating switch
کلید تعویض
request substitution
تقاضای تعویض
maintenance
تعویض قط عات و...
replacement
تعویض قطعه
alteration
تعویض کردن
supplants
تعویض کردن
supplanting
تعویض کردن
rotation
تعویض محل
supplanted
تعویض کردن
automatic carriage
تعویض خودکار
relieve
تعویض نگهبانی
relieves
تعویض نگهبانی
supplant
تعویض کردن
turn over
برگردان تعویض
change court
تعویض زمین
alternates
تعویض متناوب
replacement
تعویض یکانها
replacements
تعویض قطعه
replacements
تعویض یکانها
symmetrical exchange
تعویض قرینه
changer
تعویض کننده
alternate
تعویض متناوب
alternated
تعویض متناوب
relieving
تعویض نگهبانی
adjournments
برخاست تعویض
interchange circuit
مدار تعویض
interchangeable
قابل تعویض
shift
نوبت تعویض
shift
تعویض کردن
shifted
نوبت تعویض
shifted
تعویض کردن
shifts
نوبت تعویض
shifts
تعویض کردن
refillable
قابل تعویض
lead through
تعویض سرپرست
substitute
تعویض بازیگر
change
تعویض مبادله
changed
تعویض مبادله
changes
تعویض مبادله
changing
تعویض مبادله
line feed
تعویض سطر
fungible
قابل تعویض
frequency changing
تعویض فرکانس
line replacement
تعویض خط جبهه
oil change
تعویض روغن
pole changing
تعویض قطب
exchange point
نقطه تعویض
substitution
تعویض جانشینی
substitutionary
تعویض جانشینی
to shift
تعویض کردن
adjournment
برخاست تعویض
substitutable
قابل تعویض
replaceable
قابل تعویض
substituted
تعویض بازیگر
direct exchange
تعویض باداغی
relief in place
تعویض در محل
substituting
تعویض بازیگر
exchange
مبادله کردن تعویض
aircraft handover
تعویض کنترل هواپیما
replacing
چیزی را تعویض کردن
shift colors
پرچم را تعویض کنید
noninterchanging states
حالتهای تعویض نشدنی
new line character
دخشه تعویض سطر
substituted
تعویض کردن جابجاکردن
substituted
تعویض جانشین کردن
linear amplifier
تعویض کننده خطی
line feed character
دخشه تعویض پذیر
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
trade something in
<idiom>
تعویض وسایل کهنه
exchanged
مبادله کردن تعویض
exchanges
مبادله کردن تعویض
exchanging
مبادله کردن تعویض
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
substituting
تعویض کردن جابجاکردن
substituting
تعویض جانشین کردن
replace
چیزی را تعویض کردن
putting
تعویض کردن انداختن
replaced
چیزی را تعویض کردن
gear change box
جعبه تعویض دنده
replaces
چیزی را تعویض کردن
pole changer
تعویض کننده قطب
put
تعویض کردن انداختن
change of service
تعویض سرویس والیبال
renewable fuse
فیوز تعویض پذیر
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
relief in place
تعویض یکانها در محل
switch over
تعویض کردن برق
substituent
قابل تعویض توکیلی
substitutive
وابسته به تعویض یا جابجاسازی
substitute
تعویض کردن جابجاکردن
irreplaceable
غیر قابل تعویض
broadband exchange
تعویض پهن باند
puts
تعویض کردن انداختن
shift colors
تعویض پرچم ناو
exchangeable disk
دیسک قابل تعویض
shiftable
قابل تعویض یا انتقال
pole changing switch
کلید تعویض قطب
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
substitute
تعویض جانشین کردن
board exchange warranty
ضمانت تعویض برد
data break
تاریخ تعویض کلید رمز
rotation
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
carriage return
تعویض سطر Return/Enter
interchangeable bearing shells
پوسته قابل تعویض یاطاقان
pole changing motor
موتور با قطبهای قابل تعویض
direct exchange items
اقلام قابل تعویض مستقیم
tiring house
محل تعویض لباس هنرپیشه
state succession
تعویض دولتهابه طور متوالی
tiring room
محل تعویض لباس هنرپیشه
bank restriction
ممنوعیت تعویض پول با طلا
change of station
انتقال تعویض محل خدمت
lf
تعویض سطر تغذیه کاغذ
chop
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chopped
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
nineteen
علامت تعویض دروازه بان
CDs
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
CD
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
nineteens
علامت تعویض دروازه بان
switches
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switched
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switch
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
exchanged
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanges
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchanging
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
incommutable
تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
Is there a connection to Glasgow?
آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
reconditioned
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
exchange
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
recondition
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
speed change
تغییر سرعت یا تعویض عده دور
channeling
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channeled
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channelled
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
reconditions
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
single
ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
recondition
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com